روزنامه گل
فرنگیها به این پدیده میگویند «اور ریتد» و لابد اگر قرار باشد ما معادلی برایش پیدا کنیم باید بگوییم «بیش از حد به آن بها داده شده». این، داستان سیاوش یزدانی است که زمانی ادعای فیکس بودن در ترکیب اصلی تیم ملی را داشت؛ یعنی نه اینکه فقط دعوت شود، بلکه در ارنج اصلی هم باشد. اتفاقی غیر از این هم اگر رخ میداد، احتمالا به معنای خصومت شخصی و چیزهایی از این دست بود. حتی زمانی که مثل همه پسران جوان این سرزمین (و البته بسیار راحتتر از آنها) قرار شد راهی خدمت سربازی شود، کلی آه و ناله راه انداخت. با این حال گذر زمان خیلی چیزها را در مورد سیاوش یزدانی ثابت کرد، هرچند در اوج آن جوسازیها هم عیار فنی و شخصیت حرفهای او روشن بود.
امروز اگر قرار باشد به آیتمهای درشت کارنامه سیاوش نگاهی گذرا بیندازیم، چه چیزی خواهیم دید بیش از گاف و لغزش و خطا و اشتباهات پرهزینه؟ کدامشان را بگوییم که اطاله کلام نشود و وقت خواننده را نگیرد؟ تهدید پرسپولیسیها پیش از بازی نیمهنهایی جام حذفی فصل هجدهم و بعد گلی که به اشتباه وارد دروازه سپاهان کرد؟ اعترافش به کمکاری در دوران محمود فکری؟ اشتباه کمرشکن و مرگبارش در ارتکاب پنالتی روی شهریار مغانلو با پیراهن استقلال؟ کلکسیون گافهای باورنکردنیاش با پیراهن سپاهان در بازی با پرسپولیس که دو پنالتی داد و خودش اخراج شد؟ ادا و اطوار شگفتانگیزش برای مازیار زارع که باعث شد این مربی جسور کلا قید او را در ملوان بزند؟
الان هم شاهد ادامه حماسهآفرینیهای سیاوش در سپاهان هستیم؛ یک روز با اخراجش برابر الهلال کمر تیم را میشکند و طوری کری میخواند که دقایقی بعد سوژه شوخی و سرگرمی سعودیها شود و روزی دیگر با دفع ناشیانه توپ مقابل استقلال، مقدمات به ثمر رسیدن تنها گل یکی از حساسترین مسابقات فصل را فراهم میکند.
#پیج رسمی روزنامه گل