روزنامه گل
هیچ مربی ایرانی دیگری در طول تاریخ فرصت 2ناکامی در جام ملتهای آسیا را نداشته، اما این موقعیت در اختیار امیر قلعهنویی قرار داده شد و او حتی بعد از شکست دوم هم روی صندلیاش ابقا شده تا به کار ادامه بدهد! در این میان آنچه کمترین اهمیت را دارد، نظر و نگاه مردم است. شاید هم دوستان ترسیدهاند قلعهنویی را بردارند و مثل سال2007، او دوباره 2دهه بکوب در اعتراض به این مسئله سخنرانی کند! به هر حال فعلا استاد ماندگار شده و دستکم در نگاه اول دو ماموریت برای او در تیم ملی متصور است.
تیم پیر و نیاز به خون تازه
تیم ملی ایران دومین تیم پیر جام ملتهای آسیا بود و شاید اصلا همین استهلاک هم باعث شد ملیپوشان در گامهای آخر کم بیاورند. تیمی که 13بازیکن بالای 30سال در فهرستش داشت، طبیعتا باید پوستاندازی کند و این زیاد ربطی به مربی ندارد. حتی اگر خود قلعهنویی هم نخواهد، بههرحال یکسری بازیکن مسن از تیم ملی میروند و یکسری جوان باید جانشین آنها شوند. کم و کیف انجام این کار مهم است و میتواند نقش مهمی در آینده فوتبال ایران داشته باشد. حقیقت آن است که با توجه به روند سالهای اخیر قلعهنویی در تیمهای باشگاهیاش و نیز رویکردی که او در تیم ملی داشت و مثلا جوانی همچون امین حزباوی را به قطر نبرد، خیلی نمیتوانیم به سیر مطلوب پروژه نوسازی در تیم ملی خوشبین باشیم، اما خب فعلا چارهای جز انتظار کشیدن نیست.
پاکسازی کادر
تیم ملی ایران در قطر یکی از مفصلترین کادرهای فنی را داشت که تعداد اعضای آن در برخی روایتها به 26نفر هم رسیده است! پرسش اینجاست که این جماعت چه کمکی به تیم ملی ایران کردند؟ چطور نتوانستند این همه ضعف فنی مشهود را برطرف کنند و از فرصت کمنظیر تاریخی برای صعود به فینال استفاده کنند؟ آیا واقعا همه آنهایی که از امیر حکم گرفتند، صلاحیت فنی داشتند؟ اینطور بهنظر میرسد که ملاحظات دوستانه و حتی تلاش برای جلب نظر منتقدان، ازجمله دلایل تشکیل این کادر عظیم بوده و قلعهنویی خواسته تعداد «خودیها» را در اطرافش بیشتر کند. ادامه این روند، ناصواب است. کادر تیم ملی باید چابک و کارآمد باشد؛ خالی از مجیزگو و در اختیار کسانی که واقعا به درد بخورند و بتوانند در بزنگاهها مشورت درست و حسابی به سرمربی بدهند.
#پیج رسمی روزنامه گل