دراکولا های چند رنگ!
روزنامه گل
شهرام وزیری نويسنده ارشد فوتبال - دراکولا حشره ای است خطرناک از خانواده سوسک ها ی پرنده که معمولا غفلتا دست ها وگردن انسان را مورد گزش قرارمی دهد که با خاراندن وتبدیل آن به تاول ودرنتیجه سرایت به دیگرقسمت های پوست موجب عفونتی دردناک می شود "گزش حشره دراکولا باتوجه به خصلت و نوع عملش را می توان نوعی سندرم آشنا اما پنهان دربیماری تیمداری این دیار دانست چندان هم فرقی نمی کند که تیم هایی که هر دوره دربالاها ی جدول باادعای قهرمانی توسرهم می زنند گزیده شوند یا تیمی هایی که در وسط جدول همه دلخوشی شان به ماندن های تکراری و ایضا تیم هایی که در پایین پای دیگرتیم ها آسانسوروار هی پایین بروند و هی بالا بیایند !
وقتی ساختار تیم داری از بن وریشه غلط باشد دیگر کوچک وبزرگ ندارد تفاوتش فقط در چاقی وبزرگی تیم ها و میزان چاقی وگزش دراکولا ها دارد بنابراین چرخه گزش ها همچنان مستدام است !
مصداق ها کم نیستند...تا دلت بخواهد نمونه های بارزش در بازار مکاره تیمداری ما فراوان است.. می توان ازاستقلال ابتدای همین فصل گفت و به گزش دراکولاهای آبی رنگ آشنا ونا آشنایش اشاره داشت و می توان به مدیران زیاده طلبی اشاره کرد که در چرخه دفع شرو سوءنظر رقبا ی شان نسبت به پست ومیزو مقام شان کم تن هم و کم کالبد استقلال را به اتهام جاهل و جاعل نگزیدند تا درفرایند این شوربختی های مکرر کم تن لخت وپتی نکونام ها و بازیکنانش تمام قد آش ولاش نشود ...چنانچه رفت بحرانی که با این گزش ها گذراز آن دل شیرمی خواست که البته با تلاش و تحمل وصبوری سرمربی جوان وکادر فنی و بازیکنانش فعلا تا اطلاع ثانوی همه چیزش گل وبلبل باشد !ازدراکولا های استقلال گفتیم که اگرازدراکولا های قرمزرنگش بگوییم به تریج قبای بعضی ها بر نخورد!
گزیدن دراکولا ها البته بستگی به کیفیت وکمیت گزش شان دارد تا اثرات تخریبی خود را هرچه بیشتر بگذارند آن استقلال بزرگ که به جای خود ...تو بگومگر می شود در این فوتبال فشل تن عریان پرسپولیس بزرگ به نیش دراکولایی چند گزیده شود و بعدش این همه تورم و عفونت وخارش های بجا مانده از ان بی خیال هرچه عالم و آدم باشد ...مگر میشود تیمی مدیرعاملش برخلاف مسیرسرمربی خود گام برداردو بی توجه به خواست ها ونیازهای برحق وی دل به اتینا های شهرت طلبانه ببندد و در حالیکه اعوان و انصارتیمش از بام تاشام هفته وماه چشم به کشکولش بسته اند طرف یاهو کشان پشت به تیمش سر به سوی رونالدو ها بگذارد و تمام قد تصویرو عکس و فیلم یادگاری فامیلی حواله هواداران تیمش کند !
دراکولاهای سرخپوش مدت ها بود که تن یحیی را گزیده بودند نشانه های این زخم را می شد هفته به هفته درخاراندن های مکررو عذاب آورکالبد سرمربی این تیم مشاهده کرد !
تومی دانی چه شد که هنوز پای یحیی در زمین سست پرسپولیس بود چه بسا برای ترساندنش در پس اتاق های در بسته پچ پچش آمدن برانکوها بگوش رسید ...خب کی بهتراز برانکو برای ترساندن یحیی والقای آمدنش در ذهن و سرریز کردنش برسر زبان هواداران !؟....حداقلش هم اگر نشد و برانکو نیامد این تلاش صوری و باسمه ای آقایان ورفقا مگر نه انکه می تواند عافیتی برای امروز وبقای فردای شان باشد !
چنین رفت که برانکو رفت در بوق ها تا وعده حضور دل انگیزش دل از هرچه هواداره برباید و چنان برباید که با کلی هزینه های دلاری در دل سفری توریستی بارو بندیل ببندند که در جواربرانکو چند جرعه قهوه تلخ بیندازند بالا ... گفتند رفته بودیم قهوه شیرین نوش جان کنیم طرف که گفت نع تلخ شد ...اما تو بگوشیرین بود و طرف گفت آره !
هیهات که بااینهمه تمهیدات سرکاری باعقب گردی ها ی تکراری به سوی برانکو ها اگر قراره به شوق و رضای هوادارانی احسا ساتی دردرون چنین فوتبالی فشل هی پشت هم کاپ قهرمانی در ویترین ها به نمایش گذاشته شود و اما در برون مرزها همان رود که سالیان سال است رفته است.... توبگو پس چه تفاوتی میان همین گلمحمدی خودمان با این عالیجنابان غریبه ی بزخو نشسته است !؟
صد البته وقتی جناب مدیر عامل تیمی می فرماید ...اگر میدانستیم که قهرمانی این همه درد سر دارد ایکاش قهرمان نمی شدیم ! ( نقل به مضمون ) دیگرچه انتظار که این فوتبال با چنین میزنشینان سوپرحرفه ای با چنین تفکر های ناب سر به سوی رستگاری نگذارد !؟
تو فهمیدی چه شد که گلمحمدی را استعفایش دادند!؟....آیا این استعفا دادنش به لحاظ کمبود بارفنی کم وزیاده خواهی های وی بود... آیا این استعفا بخواسته کادر فنی وبازیکنان وهواداران بود ...یا همه را ول کن بچسب به میل خجسته ومبارک مدیرعاملی که کم دوست ندارد خود پارچه پارچه قواره تیمش را بخرد و خود ببردو خود پرو نکرده بدوزد ! دیگر هم بی خیال هرچه دود این اختلاف ها ست که فردا قراره به چشم و چار هوادارانش برود !
#پیج رسمی روزنامه گل
