در ستایش تصمیم درست پروفسور
98092
ممنون که نیآمدی آقای ایوانکوویچ
30 دی 1402 12:43
«برانکو» پیشنهاد پرسپولیس را نپذیرفت. پیرمرد به شدت محبوب کروات قصد بازگشت به تهران و  فرماندهی دوباره جوخه سرخ را ندارد. اینهمه پایانی بر انتظار چند ساله هوادارانیست که کماکان درگیر نوستالژی مسحور کننده و روح نواز «برانکو ایوانکوویچ» و پرسپولیس شگفت انگیز او هستند. جماعتی که نه تداوم قهرمانی ها، نه صعود مجدد به فینال آسیا و نه فتح سه گانه آنها را راضی نمیکرد و همواره و هنوز چشم به راه بازگشت اسطوره چشم آبی شان باقی مانده بودند.

روزنامه گل

دکتر فرزاد بیگی - «برانکو» پیشنهاد پرسپولیس را نپذیرفت. پیرمرد به شدت محبوب کروات قصد بازگشت به تهران و فرماندهی دوباره جوخه سرخ را ندارد. اینهمه پایانی بر انتظار چند ساله هوادارانیست که کماکان درگیر نوستالژی مسحور کننده و روح نواز «برانکو ایوانکوویچ» و پرسپولیس شگفت انگیز او هستند. جماعتی که نه تداوم قهرمانی ها، نه صعود مجدد به فینال آسیا و نه فتح سه گانه آنها را راضی نمیکرد و همواره و هنوز چشم به راه بازگشت اسطوره چشم آبی شان باقی مانده بودند.

از این احساسات بی مهار و این باورهای نوستالژی زده که بگذریم؛ علاقه مندان منطقی تر «برانکو» چندان هم نباید از این تصمیم ناراحت باشند. «ایوانکوویچ» اتفاقا راه و رسم اسطوره شدگی و شیوه مواجهه با این عنوان سهمگین و پر طمطراق را بلد بود. او با حراست از این محبوبیت سخت به دست آمده؛ هم به خودش، هم به هواداران دو آتشه اش و هم به تاریخ باشگاه احترام گذاشت. «برانکو» با گفتن این «نه» بزرگ، نه تنها هوادارانش را ناامید نکرد؛ بلکه بر سلوک جنتلمنانه و درک عمیقش از تاریخ فوتبال و مناسبات حاکم بر آن مهر تأیید زد.

البته که این روش حرفه ای، خود دارانه و خردمندانه تا حدود زیادی با فرهنگ به غایت احساسات محور ما متفاوت است. اساسا با چنین «نه» گفتنهایی بیگانه ایم و مشابه چنین رفتاری را به ندرت بخاطر داریم. قریب به اتفاق اسطوره ها و قهرمان هایمان در تشخیص زمان درست «گذاشتن و گذشتن» و «رها کردن و رفتن» دچار خطای راهبردی شده و بخش بزرگی از محبوبیت، مقبولیت و اعتبارشان را در این مسلخ قربانی کرده اند. تاریخ فوتبالی و غیر فوتبالی مان مملو از نمونه های شاخص و غیر قابل انکار است و مثال ها آنقدر متعدد و فراوانند که نیاز به کندوکاو چندانی نیست. بنظر نمیرسد در میان اهالی فوتبال کسی در محبوبیت بی مانند سلطان چشم تیله ای سرخها تردیدی داشته باشد. باید دهه شصت و هفتاد را دیده باشی تا ملتفت شوی که دقیقا از چه نوع محبوبیتی حرف میزنیم. هیچکدام از ژنرالها، امپراتورها و پادشاههای بعد از علی سلطان به آن میزان از تقدیس شدگی و بی گزندی نزدیک هم نشده اند. ترکیبی از کاریزمایی غریزی و هوش ذاتی که هنوز هم خاطرات آن نقل محافل قدیمی ترهاست. بااینحال حتی علی پروین هم به قدری ادامه داد که ناگزیر صدای اعتراض تیفوسی های سرخ را شنید و در غروبی بی رحم مجبور به ترک جایگاهی شد که دیرگاهی با نام او گره خورده بود. این آفت بعدتر دامن بسیاری از محبوبترین و دوست داشتنی ترین مردان سرخابی را گرفت و سبب افول جایگاه شان در میان جامعه هواداری شد. چرا راه دور برویم. همین آقا یحیی اگر بعد از فتح توأمان لیگ برتر و جام حذفی و پس از دو پیروزی پیاپی بر رقیب سنتی، پرسپولیس را ترک میکرد؛ نه تنگناهای عجیب و غریب فصل اخیر را می دید و نه با اعتراض ناامید کننده جماعت اشباع شده از جام و توفان بطریها و ناسزاهایشان مواجه میشد.

در این احوالات و با چنین جامعه هواداری فراموشکار، عجول و پر توقعی؛ چرا و چگونه مردی با مختصات «برانکو ایوانکوویچ» میبایست باز گردد؟ محبوبیت «پروفسور» تا چند شکست دوام می آورد و پس از کدامین ناکامی احتمالی صدای اعتراض ها بلند میشد؟ اصلا مرد به شدت محافظه کار و حسابگر کروات با چه متر و معیاری باید موقعیتش را بخطر می انداخت و در پیرانه سری؛ روزگار سراسر افتخار و موفقیتش در پرسپولیس را به چالش میکشد؟ مسأله بسیار فراتر از بدحسابی مسبوق بسابقه سرخ ها در پرداخت مالیات و مواجب آقای مربیست. «برانکو» یکبار با کناره گیری و اینبار با امتناع از بازگشت نشانمان داد که انسانی باتدبیر و دوراندیش است. او نه شور و حال هشت سال پیش را داشت و نه قرار بود مثل آنروزها توانایی های زیر سوال رفته اش را به رخ ایرانی ها بکشد. «برانکو» اگر هم می آمد به نبرد با خود و میراث ماندگارش برخاسته بود و هیچ آدم عاقلی در آستانه هفتاد سالگی چنین مبارزه دو سر باختی را قبول نخواهد کرد. تعارف که نداریم در این وانفسای بی پولی، بی تصمیمی و سرگشتگی سرخابی ها که تکلیفشان با هیچ چیز مشخص نیست و هنوز مجوز تثبیت شده ای برای حضور در لیگ قهرمانان ندارند؛ رسیدن به فینال آسیا و کامل کردن رویای نیمه تمام سرخها خواب و خیالی بیش نیست و دست کم به این زودیها محقق نخواهد شد. به این ترتیب تنها دلیلی که میتوانست«ایوانکوویچ» راضی به بازگشت به ایران کند، منافع مالی بود. دلارهای زبان بسته ای که دیر یا زود با جریمه های احتمالی اش وصول میشد. از این بابت خوشحالیم که اسطوره کروات سرخها، تصویر ستایش برانگیزش را قربانی چند دلار بیشتر نکرد. دست کم دلمان خوش است که در عصر جولان شارلاتان های تلکه بگیر؛ این یکی ناامیدمان نکرد؛ همه چیز را از دریچه صورت حساب بانکی اش ندید و برای فوتبال بی نوای ایرانی کیسه ندوخت. فراتر از تصورمان پای تیم تحت امرش، دلدادگی و پاک باختگی هوادارانش و پنجره های به بی کفایتی و بی مسوولتی بسته باشگاهش ایستاد و هرگز آنها را در سخت ترین شرایط تنها نگذاشت. روا نبود که این تصویر شریف و به واقع دوست داشتنی مخدوش شود. ممنون که نیامدی آقای «ایوانکوویچ». تو حالا حالا ها اسطوره بی تکرار این فوتبال بی قهرمان باقی خواهی ماند و این جایگاه رفیع ربط چندانی به وابستگی های رنگی، تعداد جام ها و بردها و باخت هایت نخواهد داشت. هرجای عالم که هستی دلت شاد.

#پیج رسمی روزنامه گل
داغ ترین خبرها
تازه ترین خبرها