روزنامه گل
آقا رسول خادم از دل کمکرسانی به بچههای محروم و دانشآموزان نیازمند، مطلب دردناکی منتشر کرده که میتواند پشت هر مخاطبی را بلرزاند، البته غیر از مدیران و مسوولان گرامی که در برج عاج، چای دبش قند پهلو نوش جان میکنند و ککشان هم نمیگزد. یکی از این بچههای بیگناه کفشی خواسته که اندازهاش چند شماره بزرگتر از پای او بوده. علت را که پرسیدهاند، گفته: «کفش برادرم است. پاره شده. یک جفت بدهید با هم میپوشیم.» فقر هولناک نهفته پشت این کلمات به کنار؛ کاش یک سر سوزن از قناعت این طفل معصوم را بعضی از آقازادههای زالو صفت داشتند و به یکی، دو دزدی و اختلاس و جیببری از مردم بسنده میکردند.
این حکایت غمانگیز، یادآور داستان «بچههای آسمان» است؛ فیلمنامهای که میگویند سالها در کتب درسی ژاپنیها تدریس میشده است. این اما برای بچههای ما فیلم نیست، آنها این تراژدیها را زندگی میکنند و با همین درد و رنج نفس میکشند. دانشآموز این مملکت کفش برای پوشیدن، راه برای رفتن و بخاری برای گرم شدن ندارد، بعد وزیر آموزش و پرورش از استخدام بیستوپنج هزار طلبه و تفکیک جنسیتی کتب درسی خبر میدهد...
مرحبا به همت و غیرت خادم و بقیه مردانی که بیادعا، به اندازه وسعشان به گرهگشایی از کار خلق مشغولاند. در این مملکت روزی هزار بار ثابت میشود ما مردم، غیر از خودمان هیچکس را نداریم.
#پیج رسمی روزنامه گل