روزنامه گل
علیرضا مجمع - مقابل تماشاگرانش ایستاد و گفت بزنید. بزنید به من که قهرمانتان کردم. دشمنشاد کنیدمان. نشستهاند که شکست ما را ببینند. بزنید که بر طبل شادمانیشان بکوبند. یحیی گلمحمدی آخرین مردی بود که در شب نحس دحیل زمانی که همه بازیکنان و کادرش رفتند روبروی تماشاگر ایستاد. زندگی همین است. یک روز بر قلهای و روز دیگر در پایین کوه. دنیا به آخر نرسیده است، اما خدا نبخشد آن را که گفت فوتبال فراتر از مرگ و زندگی است. هم او بود که همه حرمتها را به خاطر توپی که به جای گل به اوت میرود بر باد داد.پنالتی گئورگی به میله خورد. خب، چرا باید بازیکن تیم فحش بخورد؟ اگر گل میشد او قهرمان جهان شده بود؟ نه! پرسپولیس شاید صعود میکرد اما درو بعد راهش سختتر میشد. این تماشاگر بازی آخر لیگ 15 را جلوی راهآهن دیده است که اگر تیم آن زمان یحیی(ذوبآهن) اگر از استقلال خوزستان عبدالله ویسی امتیاز میگرفت قهرمان بود. خب چه شد؟ پرسپولیس برد، در آن طرف هم اس خوزستان با سوتی وحشتناک همین دانیال اسماعیلیفر باخت و با تفاضل گل قهرمان شد. آن روزها را دیده است و باز هم بطری پرت میکند؟! عجیب است. پرسپولیس باخت، زندگی تمام شد؟! نه. امروز با هوادار بازی دارد و پنجشنبه در دربی جلوی استقلال میایستد. تازه این اتفاق زمانی افتاده است که تیم خوب بازی کرده است. بعضی شبها شب تیم و بازیکن نیست. هر چه میزند تو نمیرود. شب دحیل از آن شبها بود.
***
لوزر بزرگ حضرت کارلوس کیروش فکر میکرد همه جا ایران است که نازش را بکشند. حکایت ملانصرالدین است که به بچهای سکهای برای کار زشتش داد و ان بچه آن کار را درباره پادشاه اجرا کرد و پادشاه دستور به اعدامش داد. در قبال کیروش ما نقش ملانصرالدین را بازی کردیم و قطر پادشاه. آن که ده سال فوتبال ایران را به قهقرا برد و شاگردانی از خودش بدتر تربیت کرد که در کار زیرآبزنی خبره بودند، خود به کوزه زیر پا کشیدن بازیکنانش افتاد و قطر هم که قهرمان آسیاست نه با او نه با هیچ مربی دیگری شوخی ندارد در خروج را به او و ایل و تبارش نشان داد. هیچ جای دنیا برای مربی بیدانشی مثل کیروش بهتر از ایران نبود. احتمالا عدهای از سینهچاکانش باز دوران دستیاری فرگوسن و مربیگری پرتغال را یادمان میآورند. رفقا فوتبال مثل آب رودخانه روان است. پپ گواردیولا هم که باشی باید خودت را به روز کنی وگرنه از تاتنهام در دقیقه 90 کامبک میخوری. پپ هم که باشی اگر حواست نباشد سقوط میکنی. پپ که نبودی، حتی سایهاش هم نبودی پیرمرد لوزر!
***
در مصاحبه پیش از بازی پرسپولیس هوادار، خبرنگاری- که شک دارم بشود نام خبرنکار رویش گذاشت- از محمود فکری سوالی پرسید که شان خبرنگار را به حضیض ذلت کشاند. گفت:"اشکان خورشیدی داور بازی پرسپولیسی است. نمی ترسید به نفع پرسپولیس سوت بزند؟!" اگر جلوی نگاهی که این سوال کثیف را پرسیده گرفته نشود اتفاقات بدی میافتد. قبلا هم نوشتم که بالاتر از معزل مربی هتاک و نادان، خبرنگار بیسواد بیشترین ضربه را به پیکر فوتبال میزند. در ماجرای دعوای یحیی و نکونام خبرنگاران هیزمکش بیشترین نقش را داشتند و اینجا هم. در فیلم سرب مسعود کیمیایی، نوری (زندهیاد هادی اسلامی) به چاپخانه میآید و مرکب چاپ را به صورت آقای مدیر(سعید پیردوست) میمالد که "چرا خبر دروغ چاپ کرده است." نوری جملهای دارد. همزمان با اینکه مرکب را با عصبانیت روی صورت مدیر فشار میدهد میگوید:" روزنومهنگار محمد مسعوده که پای زندگیش وایستاده برای گفتن حرف حق. تو روزنومهنگاری؟ تو پنجزاری نگاری، تو تومنی نگاری!" این حرف نوری به شدت اینجا مصداق دارد.
#پیج رسمی روزنامه گل #یحیی گل محمدی #پرسپولیس