سهم ایرانی‌ها؟
96508
شادی از شکست رقبا!
17 آذر 1402 10:07
شکست پرسپولیس برابر الدحیل و حذف این تیم از لیگ قهرمانان آسیا، خوشحالی گروه وسیعی از هواداران تیم‌های رقیب را به دنبال داشت که اتفاقا هیچ چیز عجیبی هم نیست.

روزنامه گل

شکست پرسپولیس برابر الدحیل و حذف این تیم از لیگ قهرمانان آسیا، خوشحالی گروه وسیعی از هواداران تیم‌های رقیب را به دنبال داشت که اتفاقا هیچ چیز عجیبی هم نیست. خیلی از پرسپولیسی‌ها هم ممکن است از شکست استقلال در آسیا خوشحال شوند؛ چنان که پیش از این نیز بارها با اتفاقاتی مثل باخت پرگل این تیم برابر العین امارات کری خوانده‌اند. قاعده و قانون فوتبال در دیگر نقاط جهان هم اغلب بر همین اساس است؛ چنان‌که بارسایی‌ها و رئالی‌ها از موفقیت حریف سنتی در لیگ قهرمانان خوشحال نمی‌شوند و چه بسا خیلی از هواداران منچستریونایتد بابت قهرمانی سیتی در اروپا عزا گرفتند.

اینها ذات فوتبال است و اشکالی هم ندارد، مشکل اما از جایی به وجود می‌آید که کم‌کم همه سهم ما از مسابقات معتبر بین‌المللی به کیف کردن از شکست رقبا محدود می‌شود. اگر رئالی‌ها باخت بارسلونا را جشن می‌گیرند، پایکوبی بعدی‌شان به خاطر موفقیت و قهرمانی خودشان است. این حلقه اما در زنجیر فوتبال ایران به کلی مفقود شده است. اینها منتظر باخت آنها هستند و فردا جای دو گروه عوض می‌شود. همین! پرتکرارترین کری استقلالی‌ها بعد از شکست پرسپولیس، انتشار تصاویر دو قهرمانی‌شان در آسیا بود؛ اولی پنجاه‌وسه سال و دومی سی‌ودو سال قبل ! البته که هر دو بسیار ارزشمند بوده‌اند، اما به گذشته‌های دور برمی‌گردنند. یک سال بعد از دومین جام آسیایی استقلال، الهلال تازه برای اولین بار قهرمان این مسابقات شد. تیم عربستانی از آن به بعد شش مرتبه دیگر به فینال رسیده و سه بار قهرمان شده، استقلال اما در تمام طول این مدت مشغول فخرفروشی به دو ستاره‌اش بوده است. پرسپولیس هم در این سال‌ها دو مرتبه با جان‌سختی به فینال آسیا رسید که مرتبه دوم الهلال به دلیل شیوع کرونا از مسابقات کنار گذاشته شده بود. حالا اما فاصله‌ای ایجاد شده که شاید دستیابی به همان سطح هم غیرممکن باشد.

البته که پایکوبی به وقت ناکامی، فقط محدود به فوتبال‌مان نیست، همانطور که سیاسیون ناتوان و بی‌دستاورد هم صرفا کشف دزدی و اختلاس و فساد در دولت رقیب را جشن می‌گیرند و وقت حکمرانی خودشان چیزی برای عرضه ندارند. غریو نوبتی شادی، در شکست‌های بی‌پایان. اینها دلخوشی‌های مبتذل یک جامعه ورشکسته است، جامعه‌ای که سقوطش را نمی‌فهمد.


داغ ترین خبرها
تازه ترین خبرها