بار کج تیم ملی و آرزوی پنجاه ساله
95998
در خدمت و خیانت اهالی فوتبال
04 آذر 1402 10:34
تساوی در تاشکند و در مصاف با حریفی سخت باز و چغر مانند ازبکستان فاجعه نیست.اگر این نتیجه نه چندان نامناسب سبب انتقاداتی فراگیر شده و کاربدستان و اعضای تیم ملی را به چالش میکشد؛ ریشه اش در رویکرد به شدت آشنا و نخ نما شده ایست که به عنوان یکی از ده ها میراث نامبارک پیرمرد پرتغالی باقی مانده و کماکان مورد استفاده سکانداران فوتبال ایرانیست.

روزنامه گل

دکتر فرزاد بیگی - تساوی در تاشکند و در مصاف با حریفی سخت باز و چغر مانند ازبکستان فاجعه نیست.اگر این نتیجه نه چندان نامناسب سبب انتقاداتی فراگیر شده و کاربدستان و اعضای تیم ملی را به چالش میکشد؛ ریشه اش در رویکرد به شدت آشنا و نخ نما شده ایست که به عنوان یکی از ده ها میراث نامبارک پیرمرد پرتغالی باقی مانده و کماکان مورد استفاده سکانداران فوتبال ایرانیست.آدم هایی که با تداوم رویه «کی روش» و با پرهیز اکید از رویارویی و مچ اندازی با رقبای قدرتمندتر؛ در پی ساختن هیمنه ای دروغین از تیم ملی و پنهان شدن پشت آمارهایی نه چندان قابل اعتماد هستند.

آمار برخلاف کلیشه به شدت رایج هرگز و هیچ وقت بیانگر همه چیز نبوده است.آمار نه وسیله ای برای فرافکنی و فرار از پاسخگویی که داده ای خام برای اهل آنالیز، استدلال ، تأمل و ابزاری برای تجزیه، تحلیل عالمانه و دریافتهای دقیق تر و عمیق تر از واقعیات موجود است. مع الاسف این باژگونه خوانی و این استفاده ناصواب از اعداد؛ عادت منحوس و آفت خانمان براندازیست که نه تنها فوتبال که بسیاری از دیگر اموراتمان را مختل کرده و دچار اعوجاجی تاریخی نموده است.

طی طریق در مسیر اشتباه و تکیه بر داده های بی اعتبار؛ سبب خود بزرگ بینی و چه بسا خود فریبی و دیگر فریبی شده و نخستین ثمره زیانبارش «خود محق پنداری» افراطی حضرات و «خائن پنداری» جماعت منتقدان است. این توهم خدشه ناپذیر توطئه از کجا می آید و آقایان با توسل به کدام صلاحیت ها در جایگاه قضاوت نشسته و با اطمینانی جزم اندیشانه صاحبان نظرات ناموافق را خائن تلقی می کنند؟ کدام متر و معیار سکونت آنها در «صراط مستقیم» را مسلم کرده که برای دیگران با جرأت و جسارت طلب هدایت و مغفرت میکنند؟ اتفاقا احوالات کسانی به خیانت نزدیکتر است که علیرغم اطلاع از داشته های اندک و چنته خالی از تدبیرشان و با وجود اشراف به حضور افراد صاحب صلاحیت تر، منصبی را اشغال و جایگاهی را به تصرف در آورده و به هیچ وجه حاضر به ترک آن نیستند. خیانت وقتی روی خواهد داد که رزومه سازی شخصی به منافع ملی ترجیح داده شود. خیانت صفت آدم هاییست که برای فرو کوبیدن رقبای بی دفاع و کم نفوذتر داخلی از لحظه ها و ثانیه ها نمیگذرند و منتظر پایان یک نود دقیقه کامل نمی مانند؛ اما در مصاف با اجنبی های تازه به دوران رسیده ؛ چنان مرعوب شده و عنان اختیار از کف می دهند که از انجام بدیهی ترین امورات عاجز می مانند. خیانت تنها گذاشتن فوتبال بینوای ایرانی در مرداب خودساخته شکست، ورشکستگی و بدهکاری و بازگشت طلبکارانه دوباره به قصد جمع آوری غنیمت است.

کاش یکبار برای همیشه باور کنیم که فرار به جلو، گریز از پاسخگویی و تهاجم به مخالف کمکی به بهبود اوضاع نخواهد کرد. تساوی با ازبکستان نه فاجعه است نه پایان دنیا. مسأله از دست رفتن دو امتیاز در ساده ترین نبرد های مقدماتی ادوار جام های جهانی نیست. مشکل شیوه بازی تیم ملی، نوع رفتار ملی پوشان، توجیهات کادر فنی و ادبیات مورد استفاده مدیران است. مشکل درهم ریختگی و بی تصمیمی مجموعه ایست که نزدیک به ده سال از در کنار هم بودنشان میگذرد و دست کم میبایست در پیدا کردن یکدیگر و درک متقابل به حد اعلای هماهنگی رسیده باشند.مشکل عقیم ماندن تغییرات حین بازی و نداشتن نقشه های کارآمد جایگزین است.مشکل فراخوان عمومی اتحاد و دعوا بر سر بازوبند است. ظاهرا هرگز قرار نیست حماسه آفرینی نسل حاضر منقطع شود، تیم ملی روی آرامش ببیند و دست یک تورنمنت بدون حاشیه های مضحک و اتحاد کش سپری شود.

معضل بزرگ ناکارآمدی آنالیزها و تحلیل های نیمکت پر تعداد، پر ادعا و انتقادگریز تیم ملی است. ظاهرا نه ضعف مفرط دفاعی در فینال «کافا» دیده شد و نه از دست رفتگی آزاردهنده «امان». هم در نبرد نخست با ازبکستان و هم در جدال با اردن معلوم بود که این بار کج به مقصد نمیرسد و این خوش اقبالی همیشگی نخواهد بود. چگونه است که نیمکت تیم ملی از کنترل یک جوان نورسیده ازبک عاجز است. پیش تر و در فردای به پایان رسیدن «کافا» درخصوص « استون ارونوف» و قابلیت هایش فنی اش هشدار داده بودیم. جالب آنکه «اورونف» در نبرد با نساجی هم به کابوس رحمتی و شاگردانش تبدیل شده بود. چرا جمع خادمین و هدایت شدگان بالفطره چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن نداشته و با گذشت دو ماه از یافتن راه چاره عاجز مانده و خط دفاع باتجربه تیم ملی مسحور این ازبک 22 ساله و سایر هم تیمی هایش میشود. همیشه قرار نیست رقبا به در و دیوار کوبند و توپ های ما وارد دروازه شوند. وقتی یک ازبک بی نام و نشان برای ما دردسر ساز شده؛ در مصاف با ستاره های لالیگایی ، لیگ برتری و بوندسلیگایی ژاپن و کره چه خواهیم کرد؟

درست یا غلط بر مسندی نشسته و مسوولیتی را پذیرفته اید که با میلیون ها هوادار عاشق سر و کار دارید. همان اندازه که شهرت، محبوبیت، مکنت و ثروت فوتبال را در آغوش گرفته و از مواهبش برخوردارید؛ ظرفیت انتقاد، مخالفت و حتی دشمنی را داشته باشید. نگران چه هستید اگر به کیفیت کارتان ایمان دارید؟ اگر محق هستید نیازی به برآشفتگی نیست. بگذارید زمستان برود و روسیاهی برای زغال باقی بماند. ایجاد هیاهو و شلوغ کردن شهر؛ شیوه آشنای بازنده های نالایقیست که نگران رسیدن روز موعود بوده و از همین حالا بدنبال دستاویزی برای فرار از مسوولیت هستند.

سخن آخر اینکه در جریان جام جهانی 2002 که ترکیه بهترین نتیجه تاریخش را گرفت؛ جامعه مطبوعاتی این کشور به شدت با «سنول گونش» سرمربی وقت تیم ملی مخالف بود.حجم انتقادها و تعداد مخالفان چنان زیاد بود که فردای راهیابی آنها به نیمه نهایی بسیاری از روزنامه های منتقد به احترام گونش و به سبب پذیرفتن تلویحی اشتباه خود تیتر اصلی روزنامه شان را خالی گذاشتند. مشتاقانه و از صمیم قلب امیدوارم اینبار مطبوعات منتقد ایرانی به سرنوشت همتایان ترک دچار شده و همه تیترها به احترام تیم ملی خالی بماند. کاش برای یکبار هم که شده شواهد موجود دروغ بگویند و حضرات در سمت درست تاریخ ایستاده باشند.

#پیج رسمی روزنامه گل
داغ ترین خبرها
تازه ترین خبرها