روزنامه گل
فرقی نمیکند پای اشتباه داوری در بازی گلگهر در میان باشد یا کسر امتیاز از پرسپولیس، قهر گلمحمدی یا حتی مصدومیت یاسین سلمانی؛ به شکل غریبی عمده واکنشها نسبت به این اتفاقات متعلق به اردوگاه استقلالیهاست. البته که کری خواندن همه جای جهان وجود دارد، اما این حجم از توجه مفرط به تیم رقیب حقیقتا چیز غریبی است. تعداد استوری و توییت استقلالیها در داستان داوری گلگهر از شماره خارج شد و نیز در غائله کسر امتیاز از پرسپولیس، حجم عکسالعمل آبیها آنقدر زیاد بود که اصلا نوبت به خود قرمزها نرسید!
این یک ماجرای غمانگیز است؛ داستان هویت یک باشگاه اصیل که انگار ذرهذره در حال فراموشی و تغییر است. گویا استقلالی، استقلال را از یاد برده و حالا ماهیتش را صرفا در تعارض با پرسپولیس میبیند. کار به جایی رسیده که باشگاهی با سابقه قهرمانی در آسیا و داعیه برخورداری از میلیونها هوادار در سراسر ایران، در ضدیت با پرسپولیس دنبالهرو قطبهای بومی و اقلیمی شده و ابایی ندارد از این که کار کودکانهای همچون «پیروزی» خواندن رقیب سنتی را از مالک تراکتور بیاموزد یا در حمل عنادآمیز پرچم ژاپن از هواداران سپاهان الگو بگیرد. چطور میتوان صدها کامنت با محتوای ابراز خشنودی از مصدومیت یاسین سلمانی را تحلیل کرد؟ دکترین نفرت از رقیب طوری بر اردوگاه استقلال فائق شده که این تیم از قهرمانی دو سال قبلش هم لذت نبرد و به جای سرخوشی از این کامیابی، انرژیاش را صرف اثبات افول پرسپولیس در دوران «پسا سلطانیفر» کرد. آیا چنین نگاهی به معنای اصل دانستن «حریف» و اعتراف به فرع شدن تیم خودی نیست؟
زمانی کلاس و وقار هواداران استقلال زبانزد بود؛ خصلتی که با استایل مبهوتکننده ناصر حجازی و نجابت بیبدیل منصورخان پورحیدری به مخاطب دیکته میشد. حیف از چنین باشگاهی است که امروز امثال محمد نوری و فنونیزاده و امیرحسین صادقی به نمادهای فرهنگیاش تبدیل شوند و بقیه صداها را ببلعند. این جماعت به تدریج استقلال را از یک قطب اصلی و کنشگرا، به باشگاهی سطح دو تبدیل کردهاندند که انگار همه فلسفه وجودیاش، دشمنی با پرسپولیس است. هی گفتند و لایک گرفتند و هیچ حواسشان نبود چیزی که در این میانه ذبح میشود، هویت مستقل باشگاهی با هفتاد سال قدمت است. چنین دوستانی را برای هیچ دشمنی نخواهید!
#پیج رسمی روزنامه گل #باشگاه پرسپوليس