روزنامه گل
دکتر مصطفی قدم خیر - بعد از مصاحبه جنجالی و ناشیانه علیرضا بیرانوند که باشگاه پرسپولیس را تا کمر در حاشیه فرو برد، استاد استوری گذاشته و اطمینان داده که: «هیچ چیز آرامش مرا به هم نمیریزد.» اتفاقا آدم سالم، آدمی است که گاهی آرامشش به هم بریزد؛ گاهی که تصور میکند اشتباه کرده، حرف بیخودی زده یا با کارهایش دیگران را رنجانده. آدمهای باوجدان و متعهد اینطور مواقع اذیت میشوند، اما خب دیگرانی هم وجود دارند که بعد از فسخ قرارداد با باشگاه، مذاکره با رقیب سنتی و بازی با احساسات آن همه آدم، تازه طلبکارانه دم میگیرند که: «چیه خب؟ چهار روز تو فضای مجازی سرگرم شدید دیگر.» این اسمش قوی بودن نیست، خودخواهی و نخوت است، «بیعار» بودن است که چندان جالب به نظر نمیرسد.
مصاحبه بیرو، پر از فرازهای ناشیانه بود؛ از لو دادن اسرار باشگاه تا دخالت در امور پزشکی تیم. آنچه اما مخاطب را بیشتر از همه آزار میداد، غلیان کلمه «من» در جمله جمله حرفهایش بود. هی من، من، من... چه خبر است استاد؟ لیونل مسی هم بعد از بردن جامجهانی این همه تکبر نکرد. البته که بیرانوند گلر خوبی است، اما مگر هواداران پرسپولیس در این سالها کم هوایش را داشتند و رفتارهای آماتورش را تحمل کردند؟ پس این همه طلبکاری به خاطر چیست؟ طوری میگوید: «من آمدم»، «من گرفتم»، «من قهرمان شدم» که انگار بقیه اصلا وجود خارجی نداشتند. لیگ نوزدهم خون تمام تیم را در شیشه کردی که میخواهم لژیونر شوم، وسط فصل رفتی و به نیمکت دو تیم اروپایی چسبیدی، با این حال پرسپولیس همان سال قهرمان لیگ شد و سال بعدش ضمن تکرار این عنوان، به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسید. شما اما سرجمع با هجده بازی برای آنتورپ و بواویشتا به خاک وطن دیپورت شدی.
آخرین نفری که قبل از بیرانوند اینطور منت قهرمان کردن پرسپولیس را بر سر مردم گذاشت، محسن مسلمان بود: «ما آمدیم و تیم را از منجلاب در آوردیم.» چهار سال بعد از این جمله، هنوز پای مسلمان درست و حسابی به توپ نخورده و خیلیها یادشان رفته اصلا چنین فوتبالیستی هم وجود داشت. تواضع و فروتنی، زینت انسان است؛ هر که باشد و به هر کجا برسد. هر وقت هم خیلی به خودت غره شدی، به یاد بیاور که فیلم «بیرو» با آن همه دادار دودور، طی یک هفته فقط هفتصد هزار تومان فروخت. بیرون از فوتبال، شاید همه جذابیت شما همینقدر باشد!