از سر گیری التهاب و حاشیه در فولاد آره نا
90713
بر جبین این «فولاد» نور رستگاری نیست
11 شهريور 1402 10:36
دکتر فرزاد بیگی -  تداوم ناکامی و شکست در شب مصدومیت کودتاچیان. کارما، نفرین علیمنصور یا نمایش ویرانگر شاگردان یحیی. از سر گیری التهاب و حاشیه در فولاد آره نا.

روزنامه گل

دکتر فرزاد بیگی - تداوم ناکامی و شکست در شب مصدومیت کودتاچیان. کارما، نفرین علیمنصور یا نمایش ویرانگر شاگردان یحیی. از سر گیری التهاب و حاشیه در فولاد آره نا. چنانکه انتظار میرفت همکاری علیرضا منصوریان و باشگاه فولاد خوزستان ختم به خیر نشد و این بار کج هرگز به منزل نرسید. بنظر میرسید در نبرد پنج شنبه شب و در غیاب سرمربی معزول، بهانه اعتراض و التهاب به پایان رسیده و آرامش و اتحاد به سکوهای ورزشگاه خانگی بازگشته است. انگاره ای که البته به قاعده یک نود دقیقه کامل هم دوام نیافت و نشانه های تداوم نارضایتی خیلی زود و پس از دریافت تنها یک گل پدیدار شده و به شکل پرتاب اشیاء مختلف به درون زمین ظهور و بروز یافت. واقعیت غیر قابل اغماض این است که اهوازیها برای بازگشت به لیگ و گذر از بحران به چیزی فراتر از تغییر کادر مربیان و دگردیسی فنی نیازمندند. احوالات باشگاه فولاد و اطرافیان آن آشفته تر از آنست که با شوک درمانی حاصل از عزل سرمربی قابل رفع و رجوع تلقی شود.

ترکیب اولیه متفاوت و بازگشت «مثلث مغضوبان» به میدان؛ نشانه ای بارز از ایجاد تغییر فنی و عدول از اندیشه های سرمربی سابق در مصاف با مدافع عنوان قهرمانی بود. ترکیبی که به احتمال فراوان با صلاحدید و دخالت همین نفرات قدیمی و با نفوذ انتخاب و مسوولیت آن به عهده یک بدنساز ناشناخته خارجی گذاشته شده بود. قطع به یقین وقتی «اولی گلادسیون» برزیلی همین چند روز قبل راه ایران در پیش گرفت تا به کادر فنی باشگاه خوزستانی اضافه شود، در خوابهایش هم نمیدید که به این سرعت به مرد اول نیمکت یکی از پر افتخارترین باشگاه های لیگ برتر ایران(اگرچه برای یک بازی) تبدیل شود.

غیر از انصاری محروم و توکلی مصدوم؛ عباس زاده، باویه و خادمی هم جای خود را به نفرات جدید داده بودند.البته که حضور والی، آبشک و مریدی به همراه منشا و نجاریان به افزایش ضریب میدان دیدگی و تجربه تیمی فولاد انجامیده و سبب اعاده آرامش و انگیزه نسبی در تیم از هم پاشیده هفته های گذشته شده و دست کم از سوتی های عجیب و غریب و پنالتی های بی دلیل اثری نبود. بااین حال آنچه هرگز قابل قبول نیست شیوه سلوک جماعت مغضوبان و رویکرد آنها در مصاحبه ها و استوری ها و نمایش آشفتگی امور و هرج و مرج حاکم در تصمیم سازی های کلان باشگاه است.

آشکار است که در اهواز اوضاع بر وفق مراد نیست و باشگاه ثروتمند و پر امکانات خوزستان بیش از هرچیز به باز تعریف بدیهیات غبار گرفته و فراموش شده ای نیاز دارد که به عنوان پایه های اولیه و ابتدایی مدیریت قاطع و کارآمد شناخته میشوند. از بین رفتن نظم حرفه ای، مخدوش شدن حد و مرزها و تداخل جایگاه ها و مسوولیتها از مهم ترین آفتهاییست که هر تلاشی را محکوم و منتهی به شکست خواهد کرد. چند دستگی و باندبازی بازیکنان و بوقچی سالاری و سکو محوری معضلاتی کهنه و دردهای بی درمانیست که بسیاری از ورزشگاه ها و باشگاه ها را طعمه کرده و تا آستانه نابودی و زوال پیش برده است.

البته که به بن بست رسیدن علیمنصور در اهواز ریشه هایی قدیمی و غیر فنی داشته و در چنین شرایطی پر سو تفاهمی استخدام او یک کج سلیقگی آشکار، غیر ضروری و هزینه زا بوده است. همه میدانند که هرگز قاطبه تصمیم سازان و کاربدستان باشگاه با سرمربی معزول یک دل ، یک جهت و هماهنگ نبوده و همواره مخالفتهایی با بکار گیری و ادامه همکاری با این کادر فنی وجود داشته است. بدیهیست که نتایج ناگوار فولاد در لیگ تازه شروع شده به این نارضایتیها دامن زده و آخرین بهانه های ابقای آقای مربی را از بین برده است. بااینهمه و علیرغم واقعیت های غیر قابل انکار مذکور؛ شائبه به شدت محتمل تشکیل باند توسط برخی بازیکنان و طراحی کودتای خزنده علیه سرمربی از جمله دلایل اصلی افول فولاد و حرکت در مسیر ناکجاآبادیست که به باخت های پیاپی، نمایشهای پر ابهام و سقوط به پایین ترین رده های جدول ختم شده است. همین که این دسته از بازیکنان کماکان پس از برکناری منصوریان و در حساس ترین مقطع تصمیم گیری سران باشگاه اجازه مصاحبه داشته و به تلویح و آشکار برای آینده فنی باشگاه خط و مشی تعیین میکنند، نشانگر هرج و مرج نگران کننده ایست که در تار و پود باشگاه سازنده و دوست داشتنی اهواز ریشه دوانده و نتیجه بخشی امیدوار کننده هرگونه تغییری را با تردید روبرو کرده است.

باید توجه داشت که اتحاد نامبارک باندبازان و اعمال نفوذ بی حد و حساب «بوقچیانِ سکودار» نه حرف امروز و دیروز است و نه به شب های داغ فولاد آره نا ختم میشود. اگر اعتراض به سرمربی تازه برکنار شده فولاد با دستاویز بی احتیاطی کلامی او و نتایج نه چندان مناسب هفته های اخیر، پذیرفتنی تلقی شود، برخورد قهرآمیز و بعضا خشونت بار با انبوه سرمربیان سابق باشگاه را چگونه میتوان توجیه کرد.از لیگ سیزدهم که فولادیها آخرین بار به عنوان قهرمانی لیگ برتر رسیده اند تا کنون طیف وسیع و گوناگونی از سرمربیان بومی، غیر بومی و خارجی به اهواز آمده اند. مردانی که هم در فلسفه فوتبال، هم در کسب نتیجه و هم در اخلاقیات و شیوه سلوک فردی آدمهای متفاوتی بوده اند. وجه مشترک همه آنها اما مواجه شدنشان با اعتراضهای عجولانه و ناسازگاری خشونت بار کلامی و حتی فیزیکی بخشی از بوقچیان منتسب به باشگاه و همراهان همیشگی آنها بوده است. طعنه آمیز اینکه تلخترین برخورد این جماعت همیشه شاکی؛ قسمت حسین فرکی شده است. سرمربی محجوب و جنتلمنی که آخرین باز فولادی ها را به قهرمانی لیگ برتر رسانده است.

دامنه این قبیل اعتراض ها با حمله به «دراگان اسکوچیچ» در فرودگاه مهرآباد و دخالت ناگزیر نیروی پلیس ؛ از مرزهای ورزشگاه خانگی فراتر رفته و ابعاد تازه تری پیدا کرد. نکته قابل تأمل اینکه آتش اعتراض ها هرگز به غیر بومی ها و خارجی ها ختم نشد و خیلی زود به قلمرو خوزستانی ها و اسطوره های باشگاه رسید.حتی نعیم سعداوی – مرد محبوب سالهای نه چندان دور فولاد- که همگام با هواداران و در اعتراض به تصمیمات فنی «اسکوچیچ» از تیم کناره گرفته و به آلترناتیو بالقوه سرمربی کروات تبدیل شده بود هم پس از برکناری «اسکو» و تبدیل شدن به مرد اول نیمکت روز خوش ندید و خیلی زود از چشم حضرات افتاد و هدف بی مهری توهین آمیز سکوهای همیشه معترض قرار گرفت. اتفاقی نامیمون که بعدتر و در روزگار پورموسوی، قطبی تکرار شد و حتی ایمان مبعلی را بی نصیب نگذاشت.آخرین قربانی بزرگ این قبیل ناسازگاری های مسبوق بسابقه و شبهه برانگیز جواد نکونام بود. مردی که دو جام به ویترین افتخارات اهوازی ها اضافه کرده و فولاد را در روزگار پنجره های بسته به عنوان قهرمانی جام حذفی و حضور آبرومندانه در لیگ قهرمانان رهنمون شده بود نیز به محض بروز نشانه های ناکامی با نامهربانی و اعتراض روبرو شد.

تردیدی نیست که اعاده آرامش ماندگار و بازگشت به روزهای خوش گذشته از طریق صبوری، ثبات و شایسته گزینی حاصل میشود. کارآمدی و ثبات در رأس هرم باشگاه از نخستین گام ها برای رسیدن به مطلوب خواهد بود. انتخاب گزینه های صحیح و ایستادن پای آنها از دیگر الزامات اولیه برون رفت از این بحران تکرار شونده است. علاوه بر این پاکسازی سکوها و کنار زدن بوقچیان سهم خواه جز با عزم راسخ مدیران و همراهی خستگی ناپذیر هواداران واقعی فولاد ممکن نخواهد شد. در صورت ادامه روند سالیان اخیر و تداوم قدرت و نفوذ ناروای برخی افراد، باشگاه دوست داشتنی خوزستان روی آرامش ندیده و هر روز به افول نزدیک تر میشود. تجربه نشان داده است که این آتش بالا گرفته به هیچکس رحم نخواهد کرد. جماعت باندباز کافیست سرنوشت مردان بزرگی مانند سعداوی و مبعلی را مرور کنند. این دوستان نه بزرگتر از دو ستاره سالهای دور و نزدیک تیم ملی هستند؛ نه از محبوبیت و اقبال بیشتری برخوردارند. بقول حافظ علیه الرحمه «چو پرده دار به شمشیر میزند همه را / کسی مقیم حریمِ حَرَم نخواهد ماند

#پیج رسمی روزنامه گل #فولاد
داغ ترین خبرها
تازه ترین خبرها