روزنامه گل
سیدرضا فیض آبادی - بنده خدایی با یک سطل ماست و یک ملاقه کنار دریاچه ای نشسته بود و با ملاقه ماست برمیداشت و درون دریاچههممی زد .گفتند معلوم هست چه می کنی .گفت میخوام دوغ درست کنم .بهش خندیدند که نمیشه آخه .گفت ولی اگه بشه چه میشه !!اگر دهه ۷۰ می گفتند داربی سرخابی ها که تمام آسیا چشم به عظمت آن دارد و فیفا داربی ایران را به عنوان یکی از نمادهای جهانی شدن فوتبال معرفی کرده در یک استادیوم ۱۰ هزار نغری برگزار می شود نمی گفتید مگه میشه ....
حالا عادی شده انگارعجیب که بازیکنان و مربیان دوتیم یک واکنش نشان نمی دهند .یک بار دو تیم هماهنگ شوند که ما فقط در آزادی بازی می کنیم . استقلال چرا باید مسابقات لیگ آسبا را در شهر قدس برگزار میزبانی کند؟ استقلالی که دو فصل قبل پر تماشاگرترین باشگاه آسیا در برابر النصر لقب گرفت یا پرسپولیس در میزبانی از سپاهان و تراکتور وملوان ...چرا باید در قلعه حسن خان بازی کند ؟یکبار محکم بایستید .آقا جان ...استادیومآزادی را شفاف سازی کنید و در یک مناقصه بین المللی مشکلاتش را اعلام کنید تا شرکت های بزرگ ایرانی و چینی واروپایی بیایند و درست کنند.
معلومه چه بلایی سر استادیوم آوردید؟واقعا می خواهید درست شود؟ اراده ای دارید یا نمی خواهید ورزشگاه آزادی به چرخه فوتبال برگردد ؟مشکلتان کجاست ؟براساس شواهد و اخبار طی ۵ سال اخیر به اندازه احداث یک ورزشگاه ۷۰ هزار نفری پول درون چاه ویل تخریب استادیوم آزادی ریخته اند ؟کجا می رود و چرا هیچ خبر درستی بیرون نمی آید ؟ یک شفاف سازی کنید و اجاره بدهید پیمانکاران و مهندسان کاردان ایرانی با شرافت بیایند و درست کنند و آبروی فوتبال ایران را بیش از این نبرید .
دهه ۶۰ و ۷۰ تا اواسط ۸۰از میادین اصلی شهر همین روزها مینی بوس ها و اتوبوس ها به سمت استادیوم در حرکت بودند.از ساعات اولیه روز مسابقه تماشاگران در میدان های امام حسین . میدان آذری . اسلامشهر . شهدا . فلکه دوم تهرانپارس . رسالت با در دست داشتن پرچم های سرخابی ولع زود سوار شدن و رسیدن به استادیوم را داشتند. مینی بوس ها به محض حرکت با صدای شیپورها و پرچم هایی که از پنجره مینی بوس ها فضای شهر را زیبا و مهیج می کرد و این حرکت به سمت استادیوم حس زیبایی برای تماشاگران درون اتوبوس ها و مینی بوس ها بود .
بلیط ارزان مینی بوس و رایگان بودن اتوبوس ، بلیط ارزان استادیوم، فراوانی انواع خوراکی های ارزان قیمت در اطراف استادیوم و فوتبالیست های با تعصب و ششدانگ در قالب دو تیم چنان جذابیتی برای تماشاگر داشت که وقتی برای گرم کردن از تونل بالا می آمدند ورزشگاه غوغاکده شادی و هیجان می شد و آن لحظات جزو ناب ترین لحظات زندگی ما تماشاگران بود .اصلا قابل توجیه نیست .برای ما دو سه ساعت سرپا ایستادن زیر باران زمستان یا آفتاب سوزان مردادماه ارزش همان چند لحظه هیجان را داشت ولی لحظه گل زدن تیم محبوب مان دنیا زیباترین هیجان و شادی را به ما می داد . ما با گلزن همراه می شدیم او افقی میدوید سمت سکوها وما عمودی بالا وبالاتر می پریدیم جوری که انگار زمین زیر پایمان نبود و روی ابرها شادمانی می کردیم ....
بیشتر گروهی می رفتیم . تعدادی نان و کالباس وتخمه آفتاب را از زیر فنس ها میدادیم داخل محوطه ورودی به سمت دالان ها و چایی و بستنی تگرررررررری ( دهه ها گذشته می دانند از کدام هموطن می گویم ) وقتی با آن کائوچو دستی وارد حایگاه ما می شد داد میزد تگری...ما هماهنگ ررررری...فوتبال ناب .گاهی با دعوا ...گاهی شیطنت و...اما اینها هم جزو زیبایی ها دربی بود .تماشاگرانی را می دیدیم که شب قبل از داربی از سیستان و هرمزگان و خراسان و آستارا و کرمان خود را به آزادی رسانده بودند و درون ماشین غذا و چایی و جای خواب تعبیه کرده بودند نمونه هایی از خاص بودن داربی بود .
از تعویض اسم آنها تاگماردن آدمهایی که هیچ سنخیتی با پرسپولیس و استقلال و فوتبال ندارند تا شکستن ابهت تماشاگران دو باشگاه بزرگ همه و همه در جهت کوچک سازی استقلال و پرسپولیس بوده است .ولی امروز که داربی ۱۰۶ بیکارترین بازیکنان مهاجمان و دروازبان های دو تیم بودند به خود گفتیم همین ۸ هزار نفره برای این بازیکنان خیلی زیاده ! بخصوص که در پایان همه همدیگر را بغل کردند و چنان با شعف زیاد با هم خوش و بش کردند که گویی به بهترین نتیجه دلخواه رسیده اند ! اصلا مهاجمان استقلال و پرسپولیس توپ را لمس کردند ؟ اورونف و آسانی همان بازیکنان گذشته بودند ؟ صالح حمدانی یکبار نفوذ و سانتر کرد که میتوانست توپ گل شود ولی انگار جلو خودشو گرفت یا شاید اون یکبار هم از دستش در رفت! اما اگر این دیدار در آزادی باشد باز هیجان و حساسیت چند برابری دارد و حداقل اینکه تحت تاثیر فشار یکصدهزار تماشاگر یک جروبحثی و نیمچه دعوایی بین بازیکنان براه می افتاد وکمی خون بازیکنان متعصب به جوش می آمد و به هیجان در می آمدند ولی در اراک انگار در تورنمت ۴ جانبه و دوستانه داشتند مسابقه می دادند. در هر حال مدیران دو باشگاه که میلیاردها پول بی زبان مملکت را به پای بازیکنان خارجی و ایرانی ریختند و اغلب انهاکه امروز در قالب دوتیم بودند بالای ۳۰ سال سن داشتند .
آیا بهتر نیست به بجای اینهمه بریز و بپاش باشگاهها ملزم شوند به آکادمی های خود توجه کنند و یک قانون وضع شود که هیچ باشگاهی حق ندارد بازیکن بالای ۲۵ سال خارجی استخدام کند .سرژ هولیه در باشگاههای بزرگ بوده ولی امروز چی نشان داد که گرانترین بازیکن پرسپولیس باشد ؟ با این همه باید از امروز آنقدر مطالبه گری کنیم تا تکلیف ورزشگاه آزادی برای داربی برگشت مشخص شود .