روزنامه گل
حسن صانعی پور-بایرن مونیخ با هدایت راهبردی اولی هونس و کارل هاینس رومنیگه مدل کسبوکارِ منحصر به فردی را طراحی کرد. این باشگاه موفق گردید با چند اسپانسر بزرگ شراکتهای تجاری بلندمدتی را داشته باشد و آنها را به سهامداران خود تبدیل کند. از طرفی موسسه بایرن مونیخ توسط اعضای باشگاه و مجمع عمومی اداره میشود. باواریاییها درآمدهای سرشاری از حضور در لیگ قهرمانان اروپا کسب کردهاند. این موضوع باعث شده است که فاصله بایرین مونیخ از رقبای داخلیاش بیشتر شده و آنان به عبارتی در عرصه فوتبال دست نیافتنی شوند. با این حال با توجه به اتفاقات اخیر در فوتبال باشگاهی ایران از جمله استقلال خوزستان، فولاد خوزستان، سرخابیهای پایتخت و حتی سپاهان و تراکتور "دو باشگاه نیمه خصوصی ایران،" به این موضوع خواهیم پرداخت که چرا فوتبال ایران علیرغم هزینههای زیاد، حرفهای و موفق نبوده و همچون آتشفشانی خاموش همواره در آستانه انفجار و درگرگونی است.
تعریف نادرست خصوصی سازی
اولین پیش نیاز موفقیت در فوتبال، استقلال باشگاههاست. موضوع مهمی همچون اقتصاد، جریانی مطلوبی همانند ثبات در مدیریت، آیتم انکارناپذیری چون زیرساختها، بدون تردید در گروی خصوصی بودن و البته تبدیل شدن باشگاهها به بنگاههای و مجموعههای مستقل خواهد بود. اما تعریف خصوصی سازی در فوتبال ایران نادرست و ناقص است. باشگاههای بزرگ به دلیل دولتی بودنِ محض، مجال برنامهریزی کوتاه و بلند مدت را نداشته و تغییرات کلان مدیریتی همچون زلزلهای بنیان آن را برهم میریزد. با این وصف فرقی ندارد مالکیت دولتی باشگاهها مستقیما در اختیار دولت یا وزارت ورزش باشد و یا در ید اقمار دولتی، طی طریق نماید.
عاملان هیچکاره
عاملان و یا مدیران عامل و یا مدیریتهای انتسابی و یا انتخابی در نهایت در اداره امور و حل مشکلات باشگاهها هیچ کارهاند. اوج قدرت آنان انتخاب سرمربی و سرگرم شدن با بودجه متغییری است که اغلب در اموری چون خرید بازیکنان، هزینههای جاری و مخارج اردوها هزینه شده و نهایتا قراردادهای معمولا خارج از قاعدهای است که با حامیان مالی منعقد مینمایند. عاملانی که در چرخه اختلافات به سرعت جابجا شده و حتی از آنان در خصوص عملکرد مدیریتشان سوالی نمیشود. در همین چند ماه اخیر، باشگاه استقلال با سرپرست اداره شده است. پرسپولیس مدیر عاملش را تغییر داده و چند جابجایی در ترکیب هیات مدیره داشته است. از فولاد خوزستان خبرهای ضد و نقیضی در خصوص مدیریت و سرنوشت آنان شنیده شده است. در تراکتور هرچند اوضاع قائم به فرد است اما این باشگاه با هزینه شخصی اداره شده و درآمد سالیانه ندارد. سپاهان متکی به شرکت فولاد بوده و بیلان مثبتی در دخل و خرج او مشاهده نمیگردد.
خرید براساس بازار داغی
فوتبال ایران در رده باشگاهی و حتی ملی، براساس نیازهای اساسی خود داخل بازار نقل و انتقالات در خصوص استخدام مربی و جذب بازیکن نشده است. یک بازار داغیِ مفرط که در آن کیفیت جای خود را به رقابتهای احساسی و کریهای هواداری داده است. اینکه مربیانی چون ویلموتس و گاریدو به بدنه فوتبال ایران اضافه میشوند. اینکه آندرهآاستراماچونی و برانکو مجال اندکی برای ماندن و اجرای برنامههای خود پیدا میکنند. اینکه کارلوس کیروش در هیاهوی فوتبال آماتوری کشور دچار اشتباهات مهلک میشود. و اینکه مربیان جوانی چون جواد نکونام و وحید هاشمیان نابود میشوند، گواه این مدعاست. در این شرایط پولها و دلارها و ریالهای زیادی در دست دلالان بیانصاف جابجا شده و فوتبال از آن سودی نمیبرد.
شرایط ناپایدار
یک ناپایداری مشهود در تمام ارکان فوتبال ایران قابل ملاحظه است. عمر مدیریت کوتاه و کاملا وابسته به جریانات غیرفوتبالی است. "جریاناتی که البته ضروری به نظر رسیده اما نحوه دخالت آنان خارج از قاعده است." ضعفها و کمبودهای عمدهای در خصوص آمادهسازی تیمها در پیش فصل و در طول فصل و نیم فصل وجود دارد. " چمنها و کمپهای استاندارد یا وجود ندارد و اگر هم وجود دارد اندک و ناقص است." اوضاع و احوال تمرینات پیش فصل کاملا آماتوری بوده و میتوان علت بروز مصدومیتهای بیش از اندازه فوتبال ایران را در آن تعبیر نمود. " حتی بازیکنان بزرگ و حرفهای نیز به علت همین عدم پایبندی، خود را با شرایط آماتوری فوتبال ایران وفق دادهاند.
آتشفشان خاموش
آتشفشان خاموش فوتبال ایران در زیر خاکستر خود، هر از گاهی فوران کرده و موجودیت خود را میسوزاند. همان بدهکاریهایی که هر فصل پنجرهای را میبندد و یا در توافقات اجباری هزینههای هنگفتی را تحمیل میکند و یا موجب خروج سرمایههایی میشود که بازگشت آنان به سادگی آسان نیست، نمونهای از این انفجار است. چه بسیار بازیکنانی چون مهدی قائدی، الهیار صیادمنش، محمد جواد حسین نژاد و بسیاری دیگر از بازیکنان جوان، ساده و عجولانه و با قیمتهای اندک از فوتبال ایران خارج و برای بازگشت احتمالی آنان باید هزینههای گزافی پرداخت کرد. در این بین اندک بازیکنانی چون مهدی طارمی در مسیر ترقی قرار گرفته و باقی بازیکنان همچون امیدنورافکن و کاوه رضایی با بدترین شرایط به فوتبال ایران بازگشتهاند. " در این شرایط نباید به حرفهای شدن فوتبال ایران امیدوار بود."