روزنامه گل
حسن صانعی پور روزنامه نگار ـ "من مقابل تیم خاصی بازی نمیکنم. من علیه باختن بازی میکنم." این جمله معروف اریک کانتونا بازیکن نامدار سالهای گذشته فوتبال جهان، شالوده و زیربنای فوتبال را تفسیرکرده است. در فوتبال باختن یعنی نابودی مطلق، یعنی خروج از مدار طرفداری و به صخره برخورد کردن. آن بالا روی سکوهای بیرحم، آتشکدهای سوزان برپاست و اگر نتوانید از سطوح سبز و رنگین و با فرصتی به میزان نود دقیقه، با آنچه سکو طلبیده است، همسو بشوید باید در اندیشه خروج و در فکر پنهان شدن باشید. با این نگاهِ به ظاهر متفاوت قصد داریم نگاهی به شرایط فوتبال ایران بیندازیم.
آوار مدیریت
باشگاه استقلال در گیردار مسابقات لیگ برتر و در وانفسای سقوط یا صعود در آسیا، نتوانسته است مدیر عامل خود را پیدا کند. تاجرنیا گفته است:" ما دنبال این نیستیم که این شرایط را خیلی ادامه دهیم و همانطور که قبلا عرض کردم دنبال تثبیت هستیم اما در عین حال میخواهیم کسی مسئولیت این کار را بگیرد که همراه باشد." این بدان معناست که اکثر مدیران عامل این باشگاه در دو دهه اخیر همراه با اهداف اصلی باشگاه نبوده و چند صباحی با سلایق رنگارنگ خود و بدون داشتن برنامه دقیق، طی طریق نمودهاند. آن طرف پرسپولیس نیز در صدد ترمیم ارکان مدیریتی خود میباشد. این باشگاه از حسن کامرانی فر و محسن خلیلی دو گزینه نهایی معاونت ورزشی، برنامه خواسته است. کامرانیفر با سابقه دبیرکلی فدراسیون و خلیلی نیز با حضور در آکادمی پرسپولیس از تجربه کافی در مقولهای چون فوتبال برخوردار هستند. اما آیا آنان و یا به طور کلی ترکیب مدیریتی پرسپولیس و حتی استقلال، توانایی اداره باشگاههایی که با مشکلات عدیده مدیریتی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند را دارند؟ این آوار مدیریتی تا چه زمان قصد دارد شیرازه دو باشگاه مهم و پُرطرفدار ایران را برهم بریزد؟
بحرانهای اقتصادی
ابتدا باید پرسید بحران اقتصادی چیست؟ بحران اقتصادی وضعیتی است که در آن اقتصاد یک مجموعه تحت عوامل گوناگون، دچار یک رکود ناگهانی شده و نتیجه آن کاهش درآمد سرانه واقعی و افزایش بیکاری و فقر است. اما بحران اقتصادی در مقوله چون فوتبال دو مسیر متفاوت را متصور نموده است. ابتدا در فوتبال کشورهای به اصطلاح توسعه یافته و پیشرفته است که در تعاملات سالیانه خود موفق به نگهداشت تراز مالی خود نشدهاند. دوم در فوتبال کشورهایی چون ایران است که در آن باشگاهها تبدیل به مجموعههای مصرفگرا و هزینه بَر شده و تابع محضی از نوسانات اقتصادی کشور هستند. آنان به دلیل اینکه برنامهای برای درآمدزایی پایدار ندارند، مدام در حال جابجاییهایی هستند که در حل قضایایِ پیش آمده تاثیری نداشته و صرفا به عنوان یک تسکیندهنده زودگذر عمل کرده است. در این بحران، فوتبال برخلاف فلسفه خود از وضعیت نابسامان موجود تاثیرگرفته و اغلب وارد حواشی میگردد.
مربیان سفارشی
اما موضوع مهم در خصوص فوتبال ایران حضور مربیان غالبا سفارشی است. مربیانی که از مسیر درست وارد فوتبال ایران نشده و در لابلای سود و زیانهای مربوط به بنگاههای رسمی و غیررسمی، مرسوم به بنگاههای دلالی به بدنه فوتبال کشور اضافه شدهاند. در این اوضاع، کیفیت چندان مهم نیست. البته باید گفت؛ مربیان تاثیرگذاری نیز از دریچه همین سیستم به فوتبال ایران وارد شدهاند، اما به علت همان پیچ و خمهای غیرحرفهای موجود، دچار مشکلات خارج از قاعده گردیدهاند. " ماجرای آندره آ استراماچونی، داستان خروج مبهم برانکو ایوانکویچ که از مربیان ایدهپرداز شاغل در فوتبال ایران بودند، گواه این مدعاست." آن طرف قضایا باید به مربیانی چون ولیموتس، گاریدو، موسیمانه و چند مربی دیگر نیز اشاره کنیم. مربیانی که پول پارو کردند و به کشورخود بازگشتند. ضلع سوم را باید به مربیان بومی مربوط بدانیم؛ در همین چرخه مربیان وطنی چه بسیار مربیانی که آمدند و رفتند و گاهی نابود شدند. در این مثلث پرماجرا باید فاجعه مربیگری در ایران را مشاهده کنیم؛ ضلع اول علیرغم تاثیرگذاری، قربانی زیادهخواهیها و یا روابط غیرحرفهای شدند. ضلع دوم نشانه قدرتنمایی مافیای دلالی است که هنوز نیز کنترل نشده است. ضلع سوم آزمایشگاهی برای نابودی سرمایههای ملی است که آخرین حلقه آن را باید به وحید هاشمیان اختصاص بدهیم.
نقطه کور
نقطه کور فوتبال ایران جایی میان تمایلات غیرفوتبالی و مطالبات هواداری و قاعده و فلسفه فوتبال، افق دیدِ اهالی فوتبال را کوتاه و زاویه نگرش آنان را محدود کرده است. "اهداف خصوصی با تفکرات دولتی به سرانجام نمیرسد." در این فوتبال سودش به حوزهای میرسد که فوتبال هدف اصلی آن نیست و زیانش نصیب حوزهای میگردد که اصلِ فوتبال است. در این بین باید افسوس خورد که جمعیت کثیری اعم از جامعه بزرگ هواداری، رسانههای دیداری و نوشتاری، مسئولین و دوستداران این صنعت عظیم، مجریان و گزارشگران رنگی و بیطرف، داخل بازی بیپایانی شدهاند که به هیچ عنوان آینده فوتبال ایران را تضمین نمیکند. در این بروبیاهای افراطی، در این خرج و مخارجهای اضافی و در این تعیین تکلیفهای جناحی و احساسی، آنچه البته به جایی نرسد، فوتبال است.
#پیج رسمی روزنامه گل