روزنامه گل
نیایش- نساجی بازی داشت، روزی که سکوهای ورزشگاه را زنان پر کردند؛ زنانی که با تمام وجود برای تیم شهرشان آمدند، در سرمای طاقتفرسای زمستان، زیر باران شدید. صدای تشویقها تا دقیقه ۹۰ قطع نشد، حتی وقتی از شدت سرما دستانمان دیگر بیحس شده بود و حسشان نمیکردیم، باز هم دست از حمایت نکشیدیم. نساجی گل زد، قلبهایمان گرم شد، اما یک اشتباه فاجعهبار از داور، کرنری که اصلاً کرنر نبود، تبدیل به گل تساوی حریف شد. و در نهایت، تیم محبوبمان ۲-۱ بازی را واگذار کرد. این تنها باخت نبود، بلکه تحقیر بود. پس از بازی، یکی از بازیکنان بیاخلاق تیم حریف به سمت سکوهای زنان آمد و به ما بیاحترامی کرد، انگار حضور زنان در ورزشگاه برای او سنگین بود. چنین رفتارهای زشت و توهینآمیز شایسته هیچ ورزشکاری نیست.
اما آیا فقط اینها مشکل تیم ماست؟ حال تیممان بد است، بدتر از هر زمانی. تیمی که در خطر سقوط قرار دارد، اما انگار برای هیچکس مهم نیست! مدیرعامل جدید نساجی، آقای خطیر، ثابت کرده که از مدیران قبلی هم بدتر عمل میکند. باشگاهی که با مشکلات ساختاری، فنی، و مدیریتی روبروست، حالا در چاه عمیقتری فرو رفته است.
سرمربی نساجی استعفا داده، اما چرا هنوز با استعفای او موافقت نشده؟ چرا هر بازیکنی که دلش میخواهد، بدون هیچ ضابطهای، به نساجی میآید یا از این تیم میرود؟ آیا نساجی یک باشگاه حرفهای است یا محلّی؟!
چرا تکلیف سرمربی جدید مشخص نمیشود؟ چرا هواداران باید هر روز از عملکرد ضعیف مدیریتی آسیب ببینند؟ کسانی در تیم تصمیم گیرندهاند که به جای پیدا کردن راه حل برای تیم، مشکلات را نادیده میگیرند و نساجی را به دست سقوط میسپارند.