روزنامه گل
سه پاس گل، یک گل به خودی و یک پنالتی خراب شده. شاید اغراق نباشد اگر نمایش هشتاد دقیقهای مهدی طارمی در برابر کرهشمالی را چکیدهای از تمام دوران شهرت او بدانیم؛ توانا و موثر، اما به همان اندازه غیرقابل اعتماد، ستارهای که همزمان میدرخشد و میسوزاند، برنده روزمرههای روزگار و بازنده بزنگاههای بزرگ.
موضوع فقط یک مسابقه فوتبال نیست که اتفاقا همه بازیکنان جهان ممکن است از این فراز و فرودها داشته باشند؛ داستان این است که حوادث رخ داده برای طارمی در دیدار با کرهشمالی، به شکل طعنهآمیزی نوسان دایمی او بین نقاط تیره و روشن را نمایندگی میکرد، کسی که هر گاه به او دل بستیم، سخت ناامیدمان کرد. این، حکایت فوتبالیستی است که از اهدای خودرو جایزهاش به مجتبی محرمی و تحسین و ستایش میلیونها آدم، به ادعای بزرگتری تیم در پرسپولیس رسید و آن جمله کاسبکارانه چندشآور را در بازگشت از ترکیه خطاب به حسین هدایتی به زبان آورد: «حاجی فقط دارم به عشق خودت میام ها»، پسر سختکوش و بااستعدادی که از ایرانجوان تا اینترمیلان ترقی کرد، اما همزمان از کودتا علیه کادرفنی تا جنگ زشت و زار بر سر تصاحب بازوبند کاپیتانی غافل نمیشد.
از لهجه شیرین جنوبی تا پشتکار و پیشرفت، طارمی همه المانهای لازم برای فتح دلها در این جامعه محتاج قهرمان را داشت، اما افسوس که خودش ترجیح داد به جای «خود ساخته»، با برچسب «حوالهبگیر» شناخته شود. پنالتی بازی با کرهشمالی؟ هزار برابر از این بزرگترهایش هم مهم نیست؛ طارمی پنالتیهای حیاتیاش را بیرون از زمین خراب کرده است...
طارمی مدتهاست که در ایتالیا با ناکامی مواجه است و پنالتی هدررفته در بازی مقابل کره شمالی و آن گل به خودی در واقع خامه روی کیک بود.او البته در نیمه اول سه پاس گل داد تا نفر اول زمین باشد.....اگر نام این عملکرد سینوسی نیست پس چیست؟