اهل هنر هم هستم و منبت کاری می کنم، اختراع هم ثبت کردم
103433
هادی ساعی: به من می گویند مرد روزهای سخت! / دنبال کار سیاسی و نماینده مجلس شدن نیستم
24 مرداد 1403 13:12
رنسانس ساعی شاید تعبیر خوبی برای صحنه نمایشی که در المپیک پاریس رقم خورد، باشد جایی که اتفاقی بی تکرار در تاریخ رقم خورد.از اولین نقره زن ایرانی در فینال المپیک تا مدال آوری صدرصدی.ارزش کار پرافتخارترین ورزشکار المپیکی ایران اما جایی بیشتر مشخص می شود که بدانیم او روزهای زیادی را در پیچ و خم حواشی بیرونی دسته ای دور مانده از فدراسیون گذراند اما کم نیاورد تا به قول بچه های تکواندو لقب مرد روزهای سخت بگیرد.

روزنامه گل

هدیه خطیبی - رنسانس ساعی شاید تعبیر خوبی برای صحنه نمایشی که در المپیک پاریس رقم خورد، باشد جایی که اتفاقی بی تکرار در تاریخ رقم خورد.از اولین نقره زن ایرانی در فینال المپیک تا مدال آوری صدرصدی.ارزش کار پرافتخارترین ورزشکار المپیکی ایران اما جایی بیشتر مشخص می شود که بدانیم او روزهای زیادی را در پیچ و خم حواشی بیرونی دسته ای دور مانده از فدراسیون گذراند اما کم نیاورد تا به قول بچه های تکواندو لقب مرد روزهای سخت بگیرد.ساعی هیچ وقت معمولی بودن را دوست نداشته و خودش هم معتقد است هیچ وقت معمولی رفتار نکرده و کارنامه معمولی نداشته است.در المپیک پاریس هم مدال آوری کشتی را اگر روال متدوال ورزش ایران بدانیم باید اذعان داشته باشیم که سه نقره و یک برنز تکواندو اتفاق معمولی نبود.

هادی ساعی موفق ترین رییس فدراسیون المپیک پاریس پیش از بازگشت به تهران به چند سوال «گل» پاسخ داد.

خدا وکیلی فکرش را می کردید از هر چهار تکواندوکار اعزامی به المپیک ۲۰۲۴ پاریس به مدال برسید ؟

خدا وکیلی فکرش را می کردیم که بتوانیم نتیجه خوبی بگیریم.از قبل هم به همه گفته بودیم که هر چهار وزن ما توانایی گرفتن مدال دارد.شما می دانید المپیک میدان بزرگی است و اتفاقات خوب و بد زیادی در آن رخ می دهد.خدا را شکر که سهم اتفاقات ما خوب بود و به آن چیزی که از قبل پیش بینی می کردیم، رسیدیم چون معمولا هر کس را که فکر می کنند در المپیک شانس مدال یا طلاست در معرض این قرار می گیرد که دچار آفت و استرس شود و دستش از مدال دور بماند یا حتی رنگ مدالش عوض شود.بچه های ما به شایستگی چیزی را که فکر می کردیم، اجرا کردند بالاخره گاهی اوقات چیزی که فکر می کنی رخ نمی دهد و اتفاق دیگری می افتد اما پیش بینی های ما درست و صحیح از آب در آمد.

کارتان از این به بعد سخت تر شده ...

دقیقا همین است و بله ما می دانیم.اتفاقا دیروز با بچه ها بلافاصله پس از اتمام مسابقات جلسه داشتیم و به آنها گفتم که حالا دیگر مسوولیت مان خیلی بیشتر شده و انتظار مردم همراه با جامعه ورزش از تکواندو خیلی بالاتر رفته است.این انتظار هم خودمان به وجود آوردیم و باید بیشتر تلاش کنیم و حتما باید با برنامه تلاش بیشتری داشته باشیم تا این اتفاقات خوب را دوباره تکرار کنیم.دوباره باید رکوردهای جدید بزنیم و حتی کارهای بزرگ تر انجام دهیم تا تکواندو را با همین روند سرپا نگه داریم.

شاید خیلی ها در جریان نباشند که زیر چه فشارهایی فدراسیون تکواندو و شخص شما به نقطه تاریخ سازی در المپیک رسید.

ما از اول که به فدراسیون ورود کردیم، ورود سختی داشتیم.شرایطی بود که همه در جریان آن هستند.نزدیک به ۵۲ روز حکم من را نمی زدند ولی من در زندگی ام یک چیزی را خوب یاد گرفتم که صبوری است.صبری که آن زمان به خرج دادم نتیجه اش خوب شد و بدون هیچ اتفاق بدی برای تکواندو آن روزها را گذراندم.شاید اگر آن زمان مصاحبه می کردم و حرف می زدم یا به کمیته بین المللی المپیک و فدراسیون جهانی نامه می زدم شرایط تکواندو خیلی بد می شد و شاید اتفاق بدی برای ورزش کشور هم رخ می داد.با صبر و شکیبایی خدا را شکر آن اتفاق را پشت سر گذاشتیم و سپس بحث هایی بود که بحث مالی بود.از لحاظ بودجه ای واقعا فدراسیون خالی بود و موضوعاتی پشت هم پیش می آمد که شرایط بدی را رقم می زد ولی من هر وقت شرایط سخت تر می شود بیشتر انگیزه کار کردن می گیرم به قول بچه های تکواندو من مرد روزهای سخت هستم.در بدترین شرایط من همیشه بهترین نتیجه را می گیرم و با سنگ هایی که از سمت دشمنانم به من پرتاب می شود، پل می سازم و از روی آنها رد می شوم.این را خیلی خوب یاد گرفتم و مورد دیگری هست که این را اعتقاد دارم خدا من را خیلی دوست دارد پس هوای من را دارد.همیشه جاهای سخت خدا به من کمک می کند.

تا حالا پیش آمده بود که زیر فشار زیاد همان روزهایی که گفتی بگید اصلا می روم.مثلا می روم بی دغدغه و با آرامش سوارکاری را ادامه می دهم یا با پسرم وقت می گذرانم.

جواب این سوال را در بخش قبلی دادم.من مرد روزهای سخت هستم.اعتقاد دارم اگر کارهای معمولی را که بقیه انجام می دهند اگر تو هم انجام بدهی آدم معمولی هستی.من هیچ وقت دوست ندارم معمولی باشم به خاطر همین همیشه تلاش می کنم کارهایی را انجام بدهم که بقیه انجام ندادند و این خب کار سختی است.من عاشق این چالش ها هستم و سرم برای این موقعیت ها درد می کند.البته گاهی هم به خودم می گویم خب خیلی کارها کردم و بهتر است به سراغ آرامش بروم اما کمی که جلو می روم می گویم نه وقت برای استراحت همیشه است.این نیرو و توانی که در حال حاضر دارم نباید و دوست ندارم که در بطالت بگذرد.من خیلی کارهای دیگری هم می کنم که شاید مردم خبر نداشته باشند.به جز تکواندو فعالیت های دیگری دارم که شاید باورتان نشود.سوارکاری که یکی از آنها است که در آنجا مربیگری هم می کنم.منبت کاری هم می کنم.همه فکر می کنند هادی ساعی خیلی خشن است و منبت کاری چیه و به این آدم نمی آید که فعالیت هنری کند و ...در بحث های علمی هم یکی دو ثبت اختراع دارم که با یک تیم جوان تکواندو سیستم الکترونیکی اختراع کردیم که ثبت اختراع جهانی شده و یکی دو کار دیگر هم در دست داریم.

اگر حسن یزدانی طلا می گرفت رکورد شما شکسته می شد و هم زمان پر افتخارترین ورزشکار المپیکی ایران و موفق ترین رییس تاریخ تکواندو نبودی.ناراحت می شدی؟

رکورد در ورزش برای شکستن است.اگر قرار بود رکوردی در ورزش شکسته نشود پس چرا این همه ورزشکار تلاش می کنند.تلاش ورزشکاران برای رکورد های بهتر و موفقیت های بیشتر است.قبل از اینکه به اینجا بیاییم در یک برنامه تلویزیونی هم این سوال را از من کردند و واقعا از ته دلم گفتم که دوست دارم که این رکورد هرچه زودتر شکسته شود چرا که با شکسته شدن رکوردها ورزش کشور رشد می کند و اگر این رکورد ها شکسته شود مشخص می شود که ورزش ما در حال رشد است.در دنیای ورزش آنقدر رکوردها زیاد است و می توان رکوردهای جدید زد که نمونه اش را دیدید خود ما با این چهار مدال رکورد جدید زدیم.چند بار در همین رویداد اتفاقا رکورد زدیم.اولین دختر ایرانی به فینال المپیک راه پیدا کرد، اولین بار دو دختر ما مدال گرفت، اولین بار چهار تکواندوکار با هم مدال گرفتند و ... این ها همه رکوردهای جدید است.خدا را شکر از وقتی که من به راس فدراسیون تکواندو آمدم تعداد رکورد های زیادی زدیم.تلاش می کنیم رکوردهای بیشتری هم بزنیم.برای من واقعا مهم نیست رکورد دست کی باشد بلکه مهم این است که این رکوردها شکسته شود و ورزش کشور رشد کند.

اگر بخواهی به بقیه تقلب برسونید که چه تقلبی از رمز این روحیه خوب تکواندوکاران می رسونید؟ قبل از مسابقه چه حرفی به آنها می زدید؟

من فقط به بچه ها یادآوری می کردم که چقدر سختی کشیدم، چقدر تلاش و کار کردم.ذهن آنها را به سمت و سو بردن می بردم.همیشه من در کارم البته همین هستم.هر جا که کار کردم آن مجموعه را به سمت برنده شدن و برنده ماندن هدایت کردم.وقتی ورزشکاری با ذهن برنده وارد میدان مسابقه می شود با ذهن برنده هم بیرون می آید.من اعتقاد دارم که خیلی از ورزشکاران بیرون میدان برنده و بازنده بودن شان مشخص است.خیلی از ورزشکاران بیرون از مسابقه بازنده هستند.آن کسی که با ذهن برنده به نبرد می رود، برنده هم بیرون می آید.

چه آزویی برای هادی ساعی باقی مانده؟

من معمولا هیچ آرزویی برای خودم ندارم، به چیزهایی که می خواستم، خدا را شکر رسیدم.الان تنها آرزوی من این است که بتوانم در حال حاضر به این بچه ها کمک کنم.حرفی که بعد از مسابقه زدم از ته دل بود.واقعا آرزوی من این است که بچه های تکواندو و حتی ورزشکاران دیگر ایران این تجربه زیبای ایستادن روی سکوی المپیک را حس کنند و برای آنها رخ بدهد.خیلی دوست داشتم بعد از ۱۶ سال یکی یا دو تا از بچه های تکواندو روی سکوی اولی بایستند.شاید آرزوی فعلی من همین باشد که تک تک بچه ها این تجربه را کسب کنند.چیزی دیگری که همیشه به آن فکر می کنم این است که کارهایی را که برای من نکردند من برای این بچه ها انجام بدهم.تمام تلاشم را می کنم که این اتفاق رخ بدهد.امیدوارم که این بچه ها قدر این فرصت هایی که دارند، بدانند.شاید المپیک بعدی هیچ کدام از ما نباشیم.قدر این فرصت حالا را باید بدانیم.من تمام چیزهایی که این سال ها بدست آوردم به آنها منتقل می کنم و نمی گذارم تا جایی که بشه تجربه بدی داشته باشند.اعتقاد دارم همه چیز را نباید خود آدم تجربه کند و باید از تجربه دیگران استفاده کند.بعضی تجربه ها خیلی سخت است.

مثل علیرضا دبیر منابع زیاد مالی نداشتید پس چطور تکواندوکاران شما با آن روحیه و انگیزه آماده شدند و وقتی روی شیاپ چانگ می آمدند چهره شان انقدر مصمم بود.

درست است ما منابع مالی زیادی نداشتیم.مثل بقیه نبودیم واقعا.منابع مالی ما خیلی زیاد نبود ولی من دو جلسه داشتم که یکی با محمود خسروی وفا رییس کمیته ملی المپیک بود که در آن جلسه ایشان گفت که ما کمک می کنیم و هر چیزی که بخواهید مهیا می شود و در اختیارتان می گذاریم ولی من آنجا به ایشان گفتم آقای خسروی وفا ما پول نمی خواهیم و تعجب را در چهره او دیدم و گفت تو اولین نفری هستی که می گویی پول نمی خواهم.من جواب دادم ما پول نداریم فکر نکنید که خیلی پول داریم و وضع فدراسیون خوب است چون باید خیلی مسابقات خوب شرکت کنیم تا در رنکینگ سیستم امتیاز کافی بدست بیاوریم و به المپیک برسیم.من عادت به نق و گله ندارم.به ایشان گفتم ما فقط حمایت شما را می خواهیم و انصافا هم آقابی خسروی وفا و وزیر واقعا از ما حمایت کردند.هیچ وقت هم درخواست پول نداشتیم.اتفاقا در جلسه با وزیر هم همین حرف را زدم و آقای خسروی وفا که حضور داشت تایید کرد و گفت ساعی شش ماه پیش هم این حرف را به ما زده و فقط حمایت می خواهد.در جاهایی که بی انصافی و کم لطفی رخ داد وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک مثل یک چتر از ما حمایت کرد.جا دارد همین جا از دو مدیر عزیز تشکر کنم.من هیچ وقت چیز خارج از عرف یا پول نخواستم و خدا را شکر با منابعی که بود روزها را گذراندیم اما انصافا حمایت کردند.من تلاش می کنم و از جاهای دیگر به منابع مالی فدراسیون اضافه کردم و هیچ وقت به مشکل نخوردیم اما شاید اگر وضع بهتری داشتیم یک سهمیه دیگر هم می گرفتیم چون ما واقعا نیازمند این هستیم که در تمام مسابقات و تورنمت ها با تعداد زیاد ورزشکار شرکت کنیم تا امتیاز بگیریم و در رنگینگ بالا بیاییم.وقتی این تعداد بیشتر در رنگینگ سیستم باشند جایگاه ها را اشغال می کنیم و اجازه بالا آمدن به بقیه رقبا نمی دهیم و قدرت بیشتری خواهیم داشت.امیدواریم از این به بعد تکواندو منابع بیشتری داشته باشد تا جوان های پر تعداد تری تربیت کنیم که به رتبه خود در رنکینگ سیستم برسند.از همین حالا المپیک بعدی برای ما شروع شده و باید دوباره به مسابقات برویم تا برای چهار سال آینده امتیاز جمع کنیم.

کدام از تبریک ها خیلی به شما چسبید؟

خیلی ها تبریک گفتند و واقعا حجم بالایی بود که هنوز ادامه دارد. وقتی افرادی که سال ها ارتباطی با آنها نداشتم و خبری ازشان نبود تبریک می فرستند واقعا خوشحال می شوم.ولی مهدی بی باک که در آمریکا زندگی می کند، تماس تصویری با من داشت و گریه می کرد.او با گریه خوشحالی تبریک می گفت.واقعا خیلی این پیغام به من چسبید.خیلی دوست داشتم بچه های قدیمی و هم دوره های من که زحمت کشیدند تا تکواندو به اینجا رسید در المپیک بودند و روز های مدال آوری را از نزدیک می دیدند.روزهایی که بچه های ما مقتدرانه در میدان جولان دادند و همه به احترام تکواندوی ایران دست زدند و ایستادند.خیلی دوست داشتم هم دوره ای های قدیمم اینجا (پاریس) بودند.یک تبریک دیگر هم یکی از کارمندان خدماتی فدراسیون فرستاد که واقعا دلچسب بود و اسکرین شات گرفتم و نگه داشتم.

قبلا گفته شد بعد از شورای شهر دنبال نماینده مجلس شدن بودید.الان چه هدفی دارید؟

من هیچ وقت به فکر نماینده مجلس شدن نبودم اگر دو دوره هم در شورای شهر بودم آنجا جای من بود چون لیسانس شهرسازی و فوق لیسانس مدیریت ورزشی دارم.به هر حال شورای شهر هم نزدیک ترین نهاد مردمی است و اصلا سیاسی نیست.در آن سال هایی هم که در شورای شهر بودم هیچ وقت کار سیاسی نکردم و اسم آدم سیاسی روی خودم نگذاشتم چون واقعا نیستم.در شورای شهر هم ورزشی رفتار کردم و همین طوری صحبت کردم.در حقیقت به فکر مجلس نیستم چون علاقه ای به کارهای سیاسی ندارم.در همین ورزش کارها را جلو ببریم خوب است.

#پیج رسمی روزنامه گل #تیم المپیک #کمیته المپیک
تازه ترین خبرها