روزنامه گل
دکتر فرزاد بیگی - کاروان ورزش ایران با کسب 3 طلا، 6 نقره و 3 برنز و ایستادن در رتبه بیست و یکم به کارش در المپیک پاریس 2024 پایان داد. حد نصابی که هم از لحاظ تعداد و هم مرغوبیت مدال بعد از المپیک لندن 2012، از سایر دورهها بهتر بود.
نتایج پر نوسان کاروانهای ادوار مختلف نشان دهنده این واقعیت است که ورزش ایران در یک برنامه معنادار توسعه طی طریق نمیکند و نتایجش هنوز تحت تأثیر پدیدهها و اتفاقات بالا و پایین شده و هیچ بنیبشری قادر به پیشبینی کم و کیف آینده آن نخواهد بود. حتی اگر جز این بود و کاروان ایران در هر دوره کیفیت و کمیت مدالیاش را افزایش میداد باز هم از آن نمیشد مصادره به مطلوب کرد و نتایج غیر واقعی گرفت.
البته که پیشرفت ورزشی و موفقیت ورزشکاران در عرصههای بینالمللی یکی از دهها شاخص توسعه یافتگی ممالک مختلف است. بااینحال توسعهیافتگی واقعی وقتی محقق شده و معنا پیدا میکند که کم و بیش در همه مولفهها قابل رویت باشد. فدا کردن یکی به پای دیگری یا استفاده ابزاری و تبلیغاتی از ورزش قهرمانی برای لاپوشانی سایر کمبودها و مشکلات، شیوه آشنا و از پیش امتحان شدهایست که قبلتر در برنامههایی به مراتب مدونتر، منظمتر و دقیقتر توسط دولتهای بلوک شرق سابق امتحان شدهاند.
یکی از ترفندهای شوروی و اقمارش در روزگار جنگ سرد، توفیق در میادین ورزشی و برجسته سازی اینگونه پیروزیها بود. همین است که در المپیک مسکو 1980 علاوه بر شوروی که در غیاب امریکا، جایگاه نخست جدول مدالی بازیها را در اختیار گرفته، کاروانهای آلمان شرقی، بلغارستان، کوبا، مجارستان و رومانی و لهستان نیز در رتبههای اول تا دهم حضور دارند. از بلوک غرب فقط ایتالیا، فرانسه و بریتانیا توانسته بودند با قرار گرفتن در جایگاههای پنجم، هشتم و نهم در میان برترینها رخنه کرده و رتبهای تک رقمی داشته باشند.
حتی بعدتر در المپیک 1988 سئول و در آستانه سقوط اسطوره کمونیسم نیز اوضاع کمافیالسابق بر همین منوال است. در این دوره که امریکا و سایر ممالک غربی هم با تمام قوا به میدان آمدهاند باز هم اتحاد شوروی و آلمان شرقی صدرنشین بلامنازع جدول مدالی بازیها هستند و مجارستان و بلغارستان و رومانی در جمع 10 کشور نخست حضور دارند.
اینهمه در شرایطی اتفاق میافتاد که ممالک اروپای شرقی با انواع و اقسام مشکلات دست و پنجه نرم کرده و کمتر از 2 سال بعد قریب به اتفاق آنها تحت تأثیر بحرانهای حاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از درون فرو میپاشند.
به این ترتیب گزیده بینی واقعیتها و تفسیر ناصواب حقایق در تلویزیون دولتی نه تنها کمکی به توسعه ورزش نکرده و بر اتحاد خدشهدار شده ملی نمیافزاید، بلکه تا حدود زیادی مخاطب را پس زده و بطرزی ناخودآگاه در مقابل ورزشکاران و صاحبان مدال قرار خواهد داد.
وقتی همین حالا اکثر ملیپوشان کاروان اعزامی از کمبود بدیهیترین امکانات در ورزش تخصصیشان گلایه دارند، و در روزگاری که با از نفس افتادن ورزشگاه رو به احتضار آزادی تیم ملی فوتبال یک زمین چمن مناسب برای میزبانی از حریفان خارجی ندارد و سرخابیهای پایتخت و البته سپاهان به اصطلاح ثروتمند اصفهان به عنوان قطبهای سهگانه فوتبال ایرانی در شروع دوره بیست و چهارم لیگ مثلا حرفهای خلیج فارس، آواره اراک و مشهد و فولادشهر هستند، سخن گفتن از پیشرفت و توسعه ورزش و مقایسه دستاوردهای ورزشی با ممالکی مثل سویس و فنلاند و عربستان و قطر به شوخی مضحک و کمدی سیاهی شبیه میشود که حتی بیخیالترین و الکی خوشترین افراد عالم را هم نمیخنداند.
برخلاف نظر مجریان تلویزیون هر کسی که کمترین تعلق خاطری به وطن داشته باشد ( هر کسی و با هر ملیتی و در هر کجای دنیا) از موفقیت اتباع افتخار آفرین مملکتش خوشحال سرشار از افتخار خواهد شد. مهر به وطن نه مختص ماست و نه قابل مصادره برای طرفداران یک تفکر خاص است. مسأله اما اینجاست که چه دوستان جام جم نشین خوششان بیاید چه نیاید با توفیق در ورزش نه سرانه بهداشتمان یک شبه ترقی میکند، نه تورم افسار گسیخته در مسیر نزول قرار میگیرد و نه رشد اقتصادی دو رقمی خواهد شد.
#اختصاصی گل #پیج رسمی روزنامه گل #تیم المپیک