روزنامه گل
دکتر فرزاد بیگی - انتظارها به سر رسید. بعد از عبور از یورو و المپیک نوبت به شروع فصل جدید فوتبال است. لیگهای کم اهمیتتری مثل ترکیه و هلند و پرتغال کرکرهها را بالا کشیدهاند. لیگ قهرمانان هم پلیآفهایش را از دو هفته پیش شروع کرده. سوت آغاز واقعیتر اما احتمالا شنبه عصر ساعت 17.30 به وقت تهران در ورزشگاه ومبلی به صدا در آمد. در سوپر جام جزیره. در دیداری موسوم به جام خیریه که بین قهرمان لیگ و جام حذفی فصل گذشته برگزار میشود. شروع رویایی فوتبال اروپا با دربی منچستر. با تقابل شیاطین سرخ و سیتیزنها. با نبرد اندیشههای پپ و تنهاخ.
اینجا که ماییم نیز بیست و چهارمین نسخه از لیگ برتر خلیج فارس در شرف افتتاح شدن است. تقریبا همزمان با لیگهای معظم اروپایی. دست کم در شروع به آنها شبیه شدهایم. ما اما در بیست و چهارمین لیگ به اصطلاح حرفهایمان به جایی رسیدهایم که نه سرخابیها زمینی برای برگزاری مسابقه دارند، نه سپاهان. رسما به دهه شصت و هفتاد عقبگرد کردهایم. پیرمرد کروات کف بین و رمال نبود که سالها پیش در ناسیه فوتبال ما آماتور شدن را دیده باشد. او علایمی را میدید که خودمان با آن خو گرفته و بدیهیش میپنداشتیم.
پرسپولیس برای میزبانی به اراک میرود، به بدیمنترین ورزشگاه برای سرخها در چند فصل اخیر و استقلال اگر درخواستش مورد اجابت قرار بگیرد به مشهد. سپاهان هم به سیاق سابق دست به دامن فولاد شهر شده. چند جان نازنین دیگر باید در اتوبان اصفهان، فولاد شهر فدا شود؟ کسی نمیداند. اصلا برای کسی مهم هست؟ مهم احتمالا برگزاری باری بهر جهت بازیها برای زعمای فوتبال و البته پیروزی در دربیهای نقل و انتقالاتی و هایجک کردن ستارههای دلال ساخته برای مدیران باشگاههاست. مهم لایکهای مجازیست. جز اینها هرچه هست فرعیات است. بیاهمیت است.
از این فوتبال رو به احتضار جز گردش بیمارگونه پولهایی که معلوم نیست از کجا میآید، چرا میآید و به کجا میرود و البته هیاهوی هرروز مسمومتر کانالهایی که معلوم نیست به کجا وصل هستند و سنگ چه کسی را به سینه میزنند، چه چیزی باقی مانده. جز بقول بیهقی یک «تجمل فرسوده» که نه میتوانیم خرابش کنیم و نه تدبیری برای بازسازیش داریم و یک پرونده ترسناک فساد که از یک طرف میترسیم باز هم قربانی مصلحتها و سازشها و لابیهای پشت پرده شود و از طرف دیگر وحشت داریم که دامن بسیاری از به ظاهر پاکان گذشته را لکه دار نماید و چیزی برای تتمه آبروی فوتبال وطنی باقی نماند. اضافه بر این فقط میماند مقادیری مربی و بازیکن کم بازده اما گرانقیمت و همیشه طلبکار که هر سال به معجزه دلالیسم حاکم با رقمهای باور نکردنی جابجا میشوند بی آنکه ذرهای به کیفیت فنی نمایشهایشان اضافه شده باشد
اگر جماعت سرخابی با شکست سنگین سپاهان از شباب الاهلی دچار انبساط خاطر شده و تصور میکنند در کریهای هواداری گوی سبقت را از تیم ثروتمند اصفهانی ربودهاند سخت در اشتباه هستند. امروز زردها فردای سرخها و آبیهاست. با این به اصطلاح اسکوادهای معمولی و معیوب که مدافع تیم تازه سقوط کرده روسی به آرزوی دست نیافتنی قهرمان بلامنازع دهه اخیر فوتبال ایرانی تبدیل شده، با این ورزشگاههای غیرقابل استفاده که هر از گاهی بهانهای برای طعنه و کنایه همسایههای تازه بدوران رسیده جمیشود و کک هیچ کس هم نمیگزد و با این نسل پا به سن گذاشته و پر مدعا تا کجا میشود پیش رفت و تا چه مرحلهای در لیگ به اصطلاح نخبگان یا قهرمانان باقی ماند؟
فوتبال برای زنده ماندن به زایش، پویایی و توسعه نیاز دارد. باور کنیم هر پدیدهای در سکون و سکوت و بیحرکتی رو به زوال میرود، فرو میپاشد و در نهایت میمیرد.
#پیج رسمی روزنامه گل #اختصاصی گل #فدراسیون کشتی #سازمان لیگ