روزنامه گل

محمدرضا تهرانی - قسمت اول / آن چه به نظرتان می رسد ، شرحی است مختصر و فشرده از زیارت ها و ديده هایی که در دهه دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۹ همراه با تیم قهرمان فوتسال جام رمضان " مجموعه فرهنگی و ورزشی کوثر ورزش " به عتبات عالیات در کشور عراق داشتیم.بانی این سفر حاج " مهدی اربابی " رئیس وقت هیات فوتبال استان تهران ، مرد متعهد و زحمتکش فوتبال کشورمان بود.توفیق دیداری شگفت نصیب شده بود واینک حکایتی داریم مختصر از آن سفر سبز عمیق !مامورین امنیتی عراق همیشه بالای سرمان بودند وارتباط با هم مسلکان غیر ممکن.زبان عربی ما بسیار ضعیف بود ومترجم و راهنمایی در میان نبود.لکن به هرحال " نمی " از دریای بی کران معنویت و معرفت و شور و حال وعشق و سرمستی بر دل وجانمان شروع کرد و حسرت دیداری مجدد بر دل های مان نشاند !

می دانم این نوشتار نمی تواند حتی اندکی از حق مطلب را ادا کند .خداوندا به مقربان درگاهت قسم ، ذهن و قلم مرا توان بخش تا بگویم وبنویسم حکایت آن شوری را که جاناها را بر می انگیزد تا برای تو و در راه تو گام موثر بردارند : گام مقدس به نام تو.از عمق جان آرزو دارم حاجات همه عاشقان مولا حسین بن علی علیه السلام بر آورده شود .

التماس دعا

قرارمان ساعت ۲./۳. یکشنبه یازدهم اردیبهشت در ترمینال بیهقی میدان آرژانتین تهران بود.به موقع خود را می رسانم ، گروه های زیادی از جمع فوتبالی ها حضور دارند که بیشترشان را می شناسم . اغلب آن ها برای نخستین بار به زیارت عتبات عالیات مشرف می شدند و از این بابت چه شور و شوقی داشتند ، دقایقی را در محوطه ترمینال بیهقی می گذرانیم و سپس با مشایعت کنندگان وداع می کنیم .سفارش پشت سفارش ، التماس دعا داریم ، ما را هم دعا کنید.به یاد حرف شادروان استاد حبیب الله عسگراولادی می افتم که هنگام خداحافظی با ایشان التماس دعا داشتند و سفارش موکد ، که : " آقا "را دعا کنید .دل توی دلم نیست.زائران همه سوار می شوند و اتوبوس راه می افتد ." امین مقدم " مداح جوان اهل‌بیت علیه السلام طاقت نمی آورد و از همان ترمینال بیهقی مداحی را در اتوبوس شروع می کند:" کلیم اگر دعا کند ، بی تو دعا نمی شود " ...بغض ها در گلو می شکند واشک ها سرازیر می‌شود !

اتوبوس تا قصرشیرین حدود ۱۶ ساعت در راه بود. تنها سه جا توقف داشتیم : نخست ، نماز را در نماز خانه بعثت شهر داری کنکاور خواندیم و سپس صبحانه را در رستوران بنياد شهید کرمانشاه خورديم وآنگاه در ساعت ۱۲ ظهر روز دوشنبه به امام‌ زاده محمد اسحاق و گلزار شهدای سر پل ذهاب رسیدیم و دو رکعت نماز زیارت شهدا را بجای آوردیم . در گلزار شهدا ، حاج امین مقدم فضای محزونی به وجود آورد و با مداحی خود از کربلا وصحرای خونین آن گفت که باز هم شور بود و حال واشک !

ساعت دو بعدازظهر به قصر شیرین وارد شديم ، تا این جا یکسره آمده بودیم.خستگی بر ما چیره شده بود و نیاز به استراحت داشتیم ، تا دم غروب آرام گرفتیم واستراحت کرديم و پس از به‌ جا ی آوردن نماز مغرب و عشا باز دلمان هوای کربلا کرد.زیارت عاشورا یی شورانگیز خوانديم و نیمه های شب حال و هوایی پر شور و سرشار إز صفا داشتیم .

ادامه دارد...