روزنامه گل
سعید قاسمی - این روزها که در حساسترین روزها و هفتههای لیگ برتر قرار داریم، آنچه که بیش از درون مستطیل سبز مورد توجه قرار گرفته و مسئله قهرمانی و هیجان آن را به حاشیه رانده موضوع فساد در فوتبال است که هر روز و هر ساعت ابعاد جدیدی از آن آشکار میشود و نقل هر محفلی است. بر هیچکس پوشیده نیست که فوتبال ایران هرگز عاری از فساد نبوده و در سالیان سال گرفتار چنین پدیدهای بوده است اما این برای اولین بار است که تا این حد گسترده و کلان از فساد درون فوتبال رونمایی میشود و در همان آغاز ترکشهای این موضوع را میتوان به راحتی مشاهده کرد. سهیل مهدی و خداداد افشاریان استعفا میدهند(بخوانید برکنار میشوند) و نام برخی از روزنامهنگاران، برخی مدیران باشگاهها، سرمربیان و حتی مجریان تلویزیون مطرح میشود. در واقع به زبان سادهتر باید گفت چنانچه این موضوع اثبات شود و اشخاص در پرونده جاری مجرم شناخته شوند با یک فساد سیستماتیک در فوتبال مواجه شدهایم. چیزی شبیه به فوتبال ایتالیا و ماجراهای سقوط یوونتوس به سری بی. نکتهای که به هیچ عنوان نباید از غافل بود، نحوه افشا این فساد بزرگ است. این موضوع توسط رسانهها و یا ارکان قضائی کشور و فدراسیون فوتبال کشف نشده است، بلکه توسط باشگاهی که متهم اصلی و رشوه دهنده محسوب میشود مطرح شده است. مدیریت این باشگاه متوجه تخلف برخی مدیران خود شده و در یک اقدام انتحاری زیبا شروع به افشا و شکایت کرده است. شاید اگر مدیران باشگاه مس رفسنجان روی این موضوع سرپوش میگذاشتند اکنون خبری از استعفاها و پیگیریهای قضائی نبود که نکته بسیار حائز اهمیتی است. مهدی تاج اخیرا به صراحت اعلام کرده است که دامن زدن رسانهها به این مسئلهها(منظور ایشان از مسئله همان فساد است) کار درستی نیست. باید از آقای تاج پرسید اگر فساد و صحبت در مورد آن تا این اندازه قبح دارد چگونه ارتکاب به فساد در فدراسیون فوتبال اینگونه راحت قبحزدایی شده است؟ اتفاقا عدم شفافیت و عدم صداقت با رسانهها موجب شده که مفسدین به راحتی جولان بدهند و از یک فوتبال تقریبا ورشکسته به سرمایههای کلان دست پیدا کنند. به جای اینکه دست رسانهها را برای پرسش باز بگذارند، تلویحا ورود آنها به مسئله را نادرست میدانند تا مبادا کسی دست روی مسائلی تا این اندازه بزرگ بگذارد. موضوع مس رفسنجان به نوبه خود یک فساد معمولی نیست بلکه ممکن است نوک کوه یخی باشد از یک فساد سیستماتیک در فوتبال کشور که به زودی فوتبال را به ورطه نابودی میکشاند. فسادی که تمام ارکان فوتبال، از رسانههای جریان اصلی گرفته تا مقامات ارشد فدراسیون فوتبال و باشگاههای لیگ برتری در آن نقش دارند. حال دیگر این موضوع مختص به باشگاه مس رفسنجان و چند روزنامهنگار پروژه بگیر نیست و شنیدهها حاکی از تعداد بیشتری از اشخاص رسانهای و فوتبالی درگیر فساد است. گفته میشود که پرونده داغ این روزها مربوط به سال ۱۴۰۰ است، یعنی همان سالی که سرمربی یک تیم لیگ برتری کارشناسان داوری را با نام شیتیلبگیر یاد کرد و پاسخ یکی از کارشناسان را به همراه داشت. فدراسیون اظهارات آقای سرمربی را نه تایید و نه تکذیب کرد. در سال جاری هم همین ماجرا دوباره تکرار شد و سرمربی دیگری باز هم کارشناسان را با همان نام مورد خطاب قرار داد که مجددا واکنش یکی از کارشناسان را به شکل بسیار تندی به همراه داشت که ادعای هر دو طرف قابلیت پیگیری داشت اما باز هم فدراسیون سکوت کرد و به راحتی از آن رد شد. سیاست
«رهایش کن تا فراموش شود» که توسط فدراسیون و کمیته اخلاق و انضباطی فدراسیون فوتبال اتخاذ شده است یکی از اصلیترین عوامل قبحزدایی از فساد است. وقتی دو شخص در فوتبال یکدیگر را به دریافت و پرداخت رشوه محکوم میکنند و هیچکس به دنبال صحت سنجی از ادعاهای مطرح شده نیست، برای تمام مفسدین سیگنال خوبی ارسال میشود که هر چه میخواهید انجام بدهید چرا که کسی به موضوع ورود نخواهد کرد. بحث در اینجا حاکمیت قانون است که کاملا به فراموشی سپرده شده است. وارد کردن اتهام بدون هیچ پیگیری و عاقبتی تبدیل به یک روند کاملا طبیعی در فوتبال کشور شده است. قانونها و برخوردهای سلیقهای که میتوان مصداقهای بسیاری از آن را در احکام صادره توسط ارکان قضائی فوتبال یافت، به خوبی دو نکته را آشکار میسازد. یا کوتاهی مقامات را نمایان میکند و یا بر وجود فساد و استانداردهای دوگانه در فوتبال صحه میگذارد. چنانچه آقای تاج و دوستان ایشان در فدراسیون فوتبال واقعا نگران فوتبال کشور هستند باید به جای توصیه رسانهها به خودداری از دامن زدن به موضوع فساد، باید آنها را تشویق به کشف ابعاد تازه کنند و علاوه بر این، نهاد فدراسیون فوتبال به صورت موازی با قوه قضائیه اقدام به کشف ابعاد یا اشخاص جدید درگیر فساد کند. شاید همانطور که پیشتر یادآور شدیم موضوع فساد سال ۱۴۰۰ تنها بخش بسیار کوچکی از فسادی به مراتب بزرگتر باشد که حالا فرصت مناسبی را برای برخورد با تمام مفسدین از صدر تا ذیلشان به وجود آورده باشد که نباید لحظهای از آن غافل شد. شاید (حتما) یکی از علل ناکامی همیشگی فوتبال ما در آسیا و جهان در همین مسائل نهفته باشد که برخی رسانهها با ارسال آدرس غلط، همیشه مخاطبانشان را نسبت به آن گمراه کرده بودند. فوتبال ما اکنون در بزنگاه بسیار حساسی قرار دارد که میتواند مانند یک شمشیر دولبه عمل کند. اکنون بسیاری از فوتبالدوستان منتظر نتیجه و اقدامات لازم در رابطه با فساد هستند تا شاید بتوانند همچنان به این فوتبال امیدوار بمانند. کوتاهی در برخورد با متخلفان میتواند ریشه فساد را تنومند و گستردهتر کند. کوتاهیهایی که شاید به علت سیاسیکاری (در حوزه فوتبال) انجام شود. باید توجه داشت که افشاگری و شکایت باشگاه مس رفسنجان یک هدیه و موهبت ناخواسته به فوتبال ایران بوده است، تا فوتبالی که رفیقبازیها و باندهای پروژه بگیر نفسهایش را به شماره انداختهاند مجالی برای تنفس و پویایی پیدا کند.