این جماعت مجیزگوی شما نیستند
101017
تراکتور را تهدید نکنید
29 ارديبهشت 1403 12:38
دکتر فرزاد بیگی - برد و باخت و کام و ناکامی در ذات رقابت است. تشویق و اعتراض و شهرت و محبوبیت و نفرت هم از ملزومات حضور در میادین بزرگ است. کار بزرگ آدم بزرگ و دل گنده می‌خواهد. کسی که با یک کشمش دچار گرمی و با یک غوره اسیر سردی نشود. رقابت سالم در هر عرصه‌ای بالا و پایین دارد و قرار نیست که اوضاع همیشه بر وفق مراد باشد. فقط آدم‌های برخوردار از رانت و انحصار به قاعده بازی قائل نیستند و از شکست و اعتراض و انتقاد بر آشفته شده و میز را بهم می‌زنند.

روزنامه گل

دکتر فرزاد بیگی - برد و باخت و کام و ناکامی در ذات رقابت است. تشویق و اعتراض و شهرت و محبوبیت و نفرت هم از ملزومات حضور در میادین بزرگ است. کار بزرگ آدم بزرگ و دل گنده می‌خواهد. کسی که با یک کشمش دچار گرمی و با یک غوره اسیر سردی نشود. رقابت سالم در هر عرصه‌ای بالا و پایین دارد و قرار نیست که اوضاع همیشه بر وفق مراد باشد. فقط آدم‌های برخوردار از رانت و انحصار به قاعده بازی قائل نیستند و از شکست و اعتراض و انتقاد بر آشفته شده و میز را بهم می‌زنند.

حکایت تراکتور، زنوزی مطلق و پرشورها، داستان آدم‌هاییست که به لطف برخی برخورداری‌ها، به نگاه از بالا عادت کرده و تحمل نقد و انتقاد ندارند. تو گویی آن چند ده هزار نفر تا وقتی صدایشان شنیدنیست که به زنده باد ختم شود. همین‌که سخن از نقد و اعتراض به میان آید، تهدید به کناره‌گیری شروع می‌شود. گویی بر قامت سراسر حسن عالی‌جناب «آتا» گرد هیچ انتقادی نشستنی نیست.

در حالیکه همین چند روز پیش اعضای هیأت مدیره تراکتور تبریز از تصویب بودجه فصل جدید و حضور پر قدرت در بازار نقل و انتقالات خبر داده بودند، حالا اما با شکست در جام حذفی و بلند شدن بانگ اعتراض از سکوهای یادگار، جناب مالک به سیاق گذشته بر طبل جدایی کوبیده و خبر از انصراف از باشگاهداری داده است. ظاهرا امر به ایشان مشتبه شده و باور کرده‌اند که تراکتور بی‌وجود و حضور ایشان دوام و قوام نخواهد داشت. البته که بر ایشان و امثال ایشان هرجی نیست. ایراد اصلی به استیلای افراط و تفریط به فرهنگ هواداری خودمان است. در چشم برهم زدنی از آدم‌ها، سلطان و امپراتور و پدر و پدرخوانده می‌سازیم و بعدا قدرت مهار بت ساخته و پرداخته‌مان را نداریم.

همین است که هر تازه از راه رسیده‌ای برای هوادار پاک‌باخته و بی‌نوا شاخ شده و منت کار نکرده را به سر آنها می‌گذارد. بحمدالله والمنه همه هم در قامت منجی ظاهر شده و جز قصد خدمت بی ادعا و ادای دین بی منت به ورزش مملکت و عشق دوران کودکی‌، هیچ چشمداشت دیگری ندارند. همین عاشقان بی توقع اما تا ندای اعتراضی شنیده شد، جوری از رفتن سخن می‌گویند که انگار حیات و ممات باشگاه به آنها بسته است. نه برادر عزیز. خلاف به عرضتان رسانده‌اند.این کلوپ‌های دیرپا و پر هوادار را آدم‌های پاک باخته‌ای حفظ کرده‌اند که در سرما و گرما بر تپه‌های مجاور استادیوم نشستند، تیم‌شان را تشویق کردند و هیچ‌وقت هم شناخته نشدند. همان‌ها که یکروز در میان بدلیل علاقه و تعصب سکته می‌کنند، ناکار می‌شوند و آب هم از آب تکان نمی‌خورد.

قرار نیست تعریف و تشویق صدهزار نفری سهم شما باشد، توهین و اعتراض و انتقادش را دیگران تحمل کنند. می‌توان بساطی گسترد و با جمع کردن ده نفر، صد نفر و هزار نفر مرید پروری کرد؛ اما هرگز نمی‌شود یک ورزشگاه کامل را به انقیاد شعارهای دل ‌بخواه درآورد. اگر قصد رفتن دارید بروید و پشت سرتان هم نگاه نکنید. هر کاری رسم و راهی دارد و البته که مسیر واگذاری باشگاه از سایت‌ها و کانال‌ها نمی‌گذرد. اگر اما قصد یافتن مسیر درست را دارید، صدای مردم، دقیق‌ترین آژیر هشدار دهنده‌ایست که از راه اشتباه بازتان می‌دارد. این صدای محترم و شریف را به مجیزگویی تنزل ندهید.

#پیج رسمی روزنامه گل
داغ ترین خبرها
تازه ترین خبرها