روزنامه گل
فصل نخست اریک تن هاخ، سرمربی هلندی منچستریونایتد، به اندازه یک فصل، بسیار قابل قبول بود و نوید این موضوع را میداد که این تیم بتواند سرانجام با فاصله گرفتن از اشتباهات گذشته، روند رو به رشد واقعى خود را در روند تیم سازی آغاز کند. با این حال فصل دوم از همان ابتدا و نمایش هفته اول مقابل وولوز، بسیار دور از انتظار آغاز شد و رفته رفته ناامیدی تمامی مجموعه یونایتد و هوادارانش را فرا گرفت. حالا پس از باخت قابل ویشبینی مقابل آرسنال و در آستانه پایان فصل، میتوان در نمای کلی وضعیت فنی یونایتد را زیر نظر تن هاخ بررسی کرد و کیفیت فنی فوتبال این تیم را قضاوت کرد. تحلیل فصل دومی که به معنای واقعی کلمه یک بازگشت به عقب خالص و قطعی محسوب میشود.
بدون نقطه امید
یونایتد بر خلاف فصل گذشته زیر نظر تن هاخ، این فصل از لحاظ کیفیت فنی نه تنها تیم بدون هویت و بدون سبک مشخصی از بازی بوده (چه بدون توپ و چه با توپ)، بلکه این بیهویتی در نهایت تصویر زشتی را نیز درون مسابقه از این تیم به نمایش گذاشته است. دقیقا برخلاف آن چیزی که فصل گذشته از اریک تن هاخ شاهد آن بودیم. تیم تن هاخ در تمام فصل جاری هیچگاه نتوانسته بر بازیهایش و حریف در یک سوم تهاجمی خودی تسلط داشته باشد و از این لحاظ در بهترین حالت همچون یک تیم میانه جدولی عمل کرده است. بر خلاف انتظار و وعدههایی که سرمربی هلندی داده بود، یونایتد این فصل به هیچ عنوان نتوانسته در بازی سازی از عقب زمین نیز موفق عمل کند و تن هاخ تا این لحظه همچنان موفق نشده به درک درستی از آندره اونانا و خط دفاعی تیمش دست پیدا کند و از این حیث نیز عملکردی زیر متوسط داشته است. بیهویتی سبک بازی منچستریونایتد در فازهای مختلف بازی نیز هویدا بوده است. تیم تن هاخ دقیقا نمیداند زمانی که توپ را میگیرد چگونه قرار است رو به دروازه حریف حرکت کند. اصول اریک تن هاخ حفظ طولانی مدت توپ در یک سوم تهاجمی حریف و حملاتی با صبر و حوصله از کنالهای مرکزی است اما یونایتد او در هیچ یک از پارامترهای تحلیلی عملکرد خوبی از خود نشان نداده و در بهترین حالت تیمی متوسط نسبت به ایدههای سرمربی هلندیاش بوده است. در حوزه بازی بدون توپ نیز یونایتد همچنان بدون هویت است و علیرغم امیدواریهایی که تن هاخ در فصل گذشته از این حیث به وجود آورد، اما در فصل جاری نتوانست حرکت رو به رشد را ادامه دهد. یونایتد گرچه از لحاظ شدت پرسینگ بد عمل نکرده و از 72 درصد تیمهای حاضر در هفت لیگ مطرح اروپایی شدیدتر حریفان را در یک سوم تدافعیشان تحت فشار قرار داده، اما این فشار هیچگاه باعث نشده تا یونایتد دست بالا را در بازی بدون توپ داشته باشد و مانع از این شود که حریف مالکیت توپ کمتری را از خود ثبت کند چرا که فرهنگ پرسینگ در یونایتد از فصل پیش به این سمت، رو جلو حرکت نکرده و تن هاخ نتوانسته از این حیث تیم را پيشرفت دهد. در عین حال لازمه یک پرس شدید از بالای زمین یک خط دفاعی تهاجمی در عقب زمین است که بالا تشکیل شود و خیلی سریع به بازیکنان خط جلو کمک کند تا عرصه را بر حریف تنگ کنند. اما یونایتد از این حیث ضعیف عمل کرده و سرمربی هلندی نتوانسته خط دفاعی تیمش را در دیدارهای فصل جاری بالا تشکیل دهد و یونایتد تنها از 47 درصد تیمهای حاضر در هفت لیگ معتبر اروپایی توانسته از این حیث موفقتر عمل کند. به این ترتیب تلاش بازیکنان خط جلو در بالای زمین در جهت اجرای یک پرسینگ شدید همواره در طول فصل جاری به هدر رفته چرا که هیچ حمایتی از باقی اجزای تیم صورت نگرفته است. اگر مجموع عملکرد یونایتد را در تمامی تیمهای حاضر در هفت لیگ معتبر اروپایی بررسی کنیم و شبیهترین تیمها را از لحاظ سبک و کیفیت بازی به منچستریونایتد پیدا کنیم، به نامهایی برمیخوریم که شاید حتی در بدترین روزهای یونايتد نیز تصور آن نمیرفت. سه تیم فولام، ژیل ویسنته (لیگ پرتغال) و فروزینونه، شبیهترین تیمها از لحاظ کيفيت فوتبال به منچستریونایتد این فصل محسوب میشوند. نامهایی که عمق فاجعه این فصل اریک تن هاخ را آشکار میکند. فولام تا این لحظه در رتبه سیزدهم لیگ برتر قرار دارد، ژیل ویسنته در رتبه دوازدهم لیگ پرتغال (از هجده تیم) و فروزینونه نیز در رتبه شانزدهم سری آ قرار گرفته. دو تیم از این سه تیم همین حالا در خطر سقوط مستقیم قرار دارند و وضعیت خطرناکی را در لیگهایشان تجربه میکنند. از لحاظ شکل بازی یونایتد در حد این سه تیم بازی کرده و کیفیت فوتبالش در حد تیمهایی بوده که برای سقوط نکردن در ایتالیا و پرتغال رقابت میکنند. اوضاع شرح داده شده از لحاظ فنی شاید دورترین اتفاقی بود که هواداران یونایتد پس از فصل نخست امیدوارکننده زیر نظر سرمربی هلندی انتظار آن را داشتند. البته عوامل مختلفی در این فاجعه دخیل بوده است. مانند حواشی به وجود آمده از همان شروع فصل توسط بازیکنانی همچون سانچو یا آنتونی و همچنین مصدومیتهای عجیب و غریبی که احتمالا یک رکورد تاریخی در فوتبال مدرن محسوب میشود. با این حال همه این عوامل نیز نباید باعث شود که اریک تن هاخ تیمش در حد تیمهایی بازی کند که برای سقوط نکردن میجنگند. مدیریت بحران و تطبیق شرایط فنی تیم با وضعیت بحرانی ناشی از عوامل مختلف، پارامتری است که سرمربیان مدرن باید آن را به خوبی دارا باشند. اریک تن هاخ اما علیرغم تواناییهای فنی غیر قابل انکارش در این فصل نشان داد که از این نعمت بیبهره است. البته که فصل گذشته عملكرد او فراتر از انتظارات بود اما این فصل از لحاظ فنی تیم او حتی میتوانست برای سقوط نکردن بجنگد نه سهمیه لیگ اروپا. این بازگشت به عقب علیرغم تمامی بحرانهای غیر قابل انکار موجود، توجیه شدنی نیست و مسئولیت آن متوجه شخص اریک تن هاخ است.
#منچستر یونایتد